کلمه جو
صفحه اصلی

قبرستان


مترادف قبرستان : خاکستان، دارالرحمه، گورستان، مرغزن، مزارستان

برابر پارسی : گورستان

فارسی به انگلیسی

burial ground, cemetery, graveyard, necropolis

cemetery


فارسی به عربی

مقبرة

مترادف و متضاد

graveyard (اسم)
مقبره، قبرستان

cemetery (اسم)
گورستان، قبرستان، ارامگاه

charnel (اسم)
گورستان، قبرستان

خاکستان، دارالرحمه، گورستان، مرغزن، مزارستان


فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که مردگان را در آن دفن کنند گورستان .

فرهنگ معین

(قَ رِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) جایی که مردگان را در آن دفن کنند، گورستان .

لغت نامه دهخدا

قبرستان. [ ق َ رِ ] ( اِ مرکب ) گورستان. ( ناظم الاطباء ) :
دید قبرستان و مبرز روبرو
بانگ برزد گفت کای نظارگان...
ناصرخسرو.

فرهنگ عمید

محل دفن مردگان، گورستان.

جدول کلمات

گورستان

پیشنهاد کاربران

آرامکده

عربا و ترکها میگن مزار

ولی در زبان های ایرانی
کردی ( کرمانجی ) . . . گورستان
پارسی. . . گورستان



ارامگاه. . . . ارامستان. . . . مزار. . . . .

با یاد او
قبرستان ها، مقبره ها و آرامگاه ها نباید تخریب شوند و این کار بسیار ناپسند است.
فردی می گفت پنجاه سال پیش زمین فوتبال مدرسه ی ما بخشی از یک گورستان بسیار قدیمی بود و استخوان های مردگان در آن به وفور در سطح زمین دیده میشد و ما که کودک بودیم آن استخوان ها را از زمین فوتبال جمع کردیم تا بتوانیم فوتبال بازی کنیم. واقعا کشوری به این وسعت باید مدرسه ی کودکان را در قبرستان بنا کنیم؟ و بچه ها از روی زمین استخوان های اجدادمان را جمع کنند و به سطل آشغال بریزند؟آن وقت چه چیزی از معنویت و ادب و اخلاق برای این کودکان باقی گذاشته اید و چه چیزی میخواهید به آنان بیاموزید؟
آخرش این می شود که مردمی شده ایم که هر آرامگاه و گورستانی را به احتمال و طمع طلا میکنیم، یا محوطه قبرستان را تصرف میکنیم تا در آن مغازه ای بنا کنیم. تاسف کلمه ای بی مقدار بر حال ماست.


کلمات دیگر: