مترادف قراضه : ریزه، اسقاط، فکسنی
برابر پارسی : شکسته، فرسوده، لَتُپاره
scrap(metal), filings, worn-out, dilapidated
gnawing
beaten, decrepit, dilapidated, disreputable, old, ramshackle, rattletrap, shabby, superannuated
ریزه
اسقاط، فکسنی
۱. ریزه
۲. اسقاط، فکسنی
محصولاتی که عمر مفید آنها تمام شده است
قراضة. [ ق ُ ض َ ] (اِخ ) دژی است به یمن از ابن بُلَیْدَم قُدَمی . (از معجم البلدان ).
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
نظامی .
لت پاره