کلمه جو
صفحه اصلی

کرگدن

فارسی به انگلیسی

rhinoceros

فارسی به عربی

فرس النهر , کرکدن

مترادف و متضاد

behemoth (اسم)
کرگدن، اسب ابی، هر چیز عظیم الجثه و نیرومند

rhino (اسم)
کرگدن، اسب ابی، پول، قایق باربر

hippo (اسم)
کرگدن

hippopotamus (اسم)
کرگدن، اسب ابی

فرهنگ فارسی

( اسم ) پستاندار یست عظیم الجثه و علفخوار از راست. سم داران جزو دست. فردسمان که هم در اندامها ی جلو و هم اندامها ی عقبی در هر یک دارا ی سه انگشت منتهی بسم است . این پستاندار مخصوص نواحی گرم زمین است و در افریقا و جزایر مالزی میزید . کرگدن دارا ی پوستی ضخیم است و بر روی بینی افراد گونه های افریقا یی دو شاخ و در گونه های آسیایی یک شاخ موجود است . بلندی شاخها گاهی تا یک متر هم میرسد . کرگدن بسرعت می دود و چون بسیار با قدرت است حیوانات دیگر از مقابل. با وی هراس دارند . تنها دشمن این جانور انسان است که بمنظور استفاده از شاخ و پوست ضخیم و با مقاومتش آنرا شکار میکند . کرگدن بطور انفراد و گاهی یک زوج ( نر و ماده ) در جنگلها ی دور دست مرطوب و دور از سکنه بسر میبرد کرگندن کرکزن . یا کرگدن دریایی .

فرهنگ معین

(کَ گَ دَ ) (اِ. ) حیوانی بزرگ و نیرومند که شاخی بالای بینی اش دارد.پوستش ضخیم و پُر چین و چروک است . در هندوستان و افریقا زندگی می کند.

لغت نامه دهخدا

کرگدن. [ ک َ گ َ دَ ] ( اِ ) کرگ. کرگندن. ( حاشیه برهان چ معین ). هرمیس. ( منتهی الارب ).کرگ. ( مهذب الاسماء ). حمارهندی. ( شفا ص 470 ) ( از صبح الاعشی ج 2 ص 37 ). ریما. ارج. انبیلا. بُشان. سِناد. حریش. ( یادداشت مؤلف ). جانوری است بر صورت بز ولیکن سرونی بر پیشانی دارد چون ستون بنش ستبر و سرش تیز و بزور پیل را برگیرد و این در هندوستان باشد. ( فرهنگ اسدی ). جانوری باشد شبیه به گاومیش و بر سر بینی شاخی دارد. گویند بچه آن در شکم مادر پنج سال می ماندو بعد از یک سال سر برمی آورد و علف می خورد و چرا می کند بهمین طریق تا چهار سال. بعد از آن برمی آید و می گریزد و حکمت در این آن است که زبان مادر او بسیار درشت است و بچه در نهایت نزاکت تاب لیسیدن مادر نداردو پوستش پاره می شود و بعضی گویند کرگدن پرنده ای است که پیل دهساله را شکار کند و بعضی دیگر گفته اند که جانوری است بغایت بزرگ و فیل شکار و بر پشت او خارها باشد مانند ستونی و هر فیل را شکار کند بر پشت خود اندازد و بجهت بچه های خود آورد. گویند چون فوت او نزدیک شود فیلی بر پشت او باشد و فراموش کند تا آن فیل بگندد و کرم در آن افتد و چون فیل تمام شود، کرمان سر بجان او گذارند و او را شروع در خوردن کنند هم بدان جراحت بمیرد و بعضی گویند فیل آبی است. واﷲ اعلم. معرب آن کُرکَزَن باشد. ( برهان ). جانوری است شبیه به گاومیش و فیل و در جسم کوچکتر از فیل و کلانتر از گاومیش و پوست او بغایت سخت باشد و یک شاخ دارد بر پیشانی رسته به هندی گیندا گویند و آنچه بعضی از اهل لغت نوشته که چند فیل را شکار کرده می خورد و بچه آن خاردار باشد و بعد از پنج سال متولد می شود همه خرافات است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زمخشری در ربیعالابرار گوید: جانوری وحشی است به بلاد هند که حمار هندی گویند. شاخی نوک تیز و کوتاه بر پیشانی دارد که ستبری آن دو وجب است و چون بریده شود صور عجیب در آن ظاهر گردد. بسا که با شاخ فیل را بدرد و در جائی که او باشد از هیبت وی تا صد فرسنگ حیوانی نباشد. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 37 ). حیوانی است از جامیش بزرگتر و پوست او سیاه و چین دار و در غایت صلابت و شاخ او منحصر در یک عدد بشکل کله قند و از روی بینی او رسته و صورتش به خوک اشبه است. ( تحفه ). پستانداری است عظیم الجثه و علف خوار از راسته سم داران و از دسته فرد سمان که هم در اندامهای جلو و هم در اندامهای عقب هر یک دارای سه انگشت منتهی به سم است.این پستاندار مخصوص نواحی گرم زمین است و در افریقاو جزایر مالزی زندگی می کند. کرگدن پوست ضخیم دارد ودر روی بینی گونه های افریقایی دو شاخ و آسیایی یک شاخ وجود دارد. بلندی شاخها گاه تا یک متر هم می رسد. کرگدن بسرعت می دود و چون بسیار باقدرت است حیوانات دیگر از مقابله با وی هراس دارند. تنها دشمن این جانور انسان است که بمنظور استفاده از شاخ و پوست ضخیم و بامقاومتش آن را شکار می کند. کرگدن بطور منفرد و گاه یک زوج نر و ماده در جنگلهای دوردست مرطوب و دور از سکنه بسر می برد. ( فرهنگ فارسی معین ) :

کرگدن . [ ک َ گ َ دَ ] (اِ) کرگ . کرگندن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هرمیس . (منتهی الارب ).کرگ . (مهذب الاسماء). حمارهندی . (شفا ص 470) (از صبح الاعشی ج 2 ص 37). ریما. ارج . انبیلا. بُشان . سِناد. حریش . (یادداشت مؤلف ). جانوری است بر صورت بز ولیکن سرونی بر پیشانی دارد چون ستون بنش ستبر و سرش تیز و بزور پیل را برگیرد و این در هندوستان باشد. (فرهنگ اسدی ). جانوری باشد شبیه به گاومیش و بر سر بینی شاخی دارد. گویند بچه ٔ آن در شکم مادر پنج سال می ماندو بعد از یک سال سر برمی آورد و علف می خورد و چرا می کند بهمین طریق تا چهار سال . بعد از آن برمی آید و می گریزد و حکمت در این آن است که زبان مادر او بسیار درشت است و بچه در نهایت نزاکت تاب لیسیدن مادر نداردو پوستش پاره می شود و بعضی گویند کرگدن پرنده ای است که پیل دهساله را شکار کند و بعضی دیگر گفته اند که جانوری است بغایت بزرگ و فیل شکار و بر پشت او خارها باشد مانند ستونی و هر فیل را شکار کند بر پشت خود اندازد و بجهت بچه های خود آورد. گویند چون فوت او نزدیک شود فیلی بر پشت او باشد و فراموش کند تا آن فیل بگندد و کرم در آن افتد و چون فیل تمام شود، کرمان سر بجان او گذارند و او را شروع در خوردن کنند هم بدان جراحت بمیرد و بعضی گویند فیل آبی است . واﷲ اعلم . معرب آن کُرکَزَن باشد. (برهان ). جانوری است شبیه به گاومیش و فیل و در جسم کوچکتر از فیل و کلانتر از گاومیش و پوست او بغایت سخت باشد و یک شاخ دارد بر پیشانی رسته به هندی گیندا گویند و آنچه بعضی از اهل لغت نوشته که چند فیل را شکار کرده می خورد و بچه ٔ آن خاردار باشد و بعد از پنج سال متولد می شود همه خرافات است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زمخشری در ربیعالابرار گوید: جانوری وحشی است به بلاد هند که حمار هندی گویند. شاخی نوک تیز و کوتاه بر پیشانی دارد که ستبری آن دو وجب است و چون بریده شود صور عجیب در آن ظاهر گردد. بسا که با شاخ فیل را بدرد و در جائی که او باشد از هیبت وی تا صد فرسنگ حیوانی نباشد. (از صبح الاعشی ج 2 ص 37). حیوانی است از جامیش بزرگتر و پوست او سیاه و چین دار و در غایت صلابت و شاخ او منحصر در یک عدد بشکل کله قند و از روی بینی او رسته و صورتش به خوک اشبه است . (تحفه ). پستانداری است عظیم الجثه و علف خوار از راسته ٔ سم داران و از دسته ٔ فرد سمان که هم در اندامهای جلو و هم در اندامهای عقب هر یک دارای سه انگشت منتهی به سم است .این پستاندار مخصوص نواحی گرم زمین است و در افریقاو جزایر مالزی زندگی می کند. کرگدن پوست ضخیم دارد ودر روی بینی گونه های افریقایی دو شاخ و آسیایی یک شاخ وجود دارد. بلندی شاخها گاه تا یک متر هم می رسد. کرگدن بسرعت می دود و چون بسیار باقدرت است حیوانات دیگر از مقابله ٔ با وی هراس دارند. تنها دشمن این جانور انسان است که بمنظور استفاده از شاخ و پوست ضخیم و بامقاومتش آن را شکار می کند. کرگدن بطور منفرد و گاه یک زوج نر و ماده در جنگلهای دوردست مرطوب و دور از سکنه بسر می برد. (فرهنگ فارسی معین ) :
به نیزه کرگدن را بشکند شاخ
به زوبین بشکند سیمرغ را پر.

فرخی .


گهی رنجه ز آوردن ژنده پیل
گهی مانده ز آوردن کرگدن .

فرخی .


بارکش چون گاومیش و حمله بر چون نره شیر
گامزن چون ژنده پیل و بانگزن چون کرگدن .

منوچهری .


یا سرون کرگدنی به دست گرفته است و به دست راست خنجری کشیده و در اشکم آن شیر یا کرگدن زده . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 127).
مرا چون کرگدن گردن چه خاری
بیاد پیل هندستان چه آری .

نظامی .


سهم زده کرگدن از گردنش
گور ز دندان گوزن افکنش .

نظامی .


جگرسای سیمرغ در تاختن
شکارش همه کرگدن ساختن .

نظامی .


دیو را بست و اژدها را سوخت
پیل را کشت و کرگدن را دوخت .

نظامی .



فرهنگ عمید

حیوانی عظیم الجثه، با پوستی ضخیم، یک یا دو شاخ بر روی پوزه، و سه انگشت در پا، کرگ، کرگندن.

دانشنامه عمومی

برای موجود افسانه ای به همین نام، کرگدن (موجود افسانه ای) را ببینید.
رده Rhinocerotini
غول شاخدار (Ceratotherium)
کرگدن سفید (C. simum)
متن را ببینید.
کَرگَدَن را به هر یک از عضوهای خانوادهٔ کرگدن ها با نام علمی Rhinocerotidae گویند. کرگدن ها جانورانی پستاندار از راستهٔ تک سُم سانان هستند. اکنون فقط پنج نوع کرگدن در جهان باقی مانده است.
کرگدن ها با وجود گیاهخوار بودن، حیوانات خطرناکی هستند. در هندوستان و نپال تعداد سالانه حملات و آسیب رسانی کرگدن ها به انسان بیش از ببر ها و پلنگ ها است. این حیوان بزرگ ۲٬۵ تا ۳٬۲ متر طول و وزنی در حدود ۱٬۵ تا ۲٬۱ تن وزن دارد و بعد از فیل و اسب آبی سومین حیوان سنگین خشکی است.

دانشنامه آزاد فارسی

کَرگَدَن (rhinoceros)
کَرگَدَن
کَرگَدَن
کَرگَدَن
پستاندار چرندۀ بزرگی، با یک یا دو شاخ روی پوزه. کرگدن ها پوستی ضخیم و شُل، موهایی اندک، پاهایی کلفت و قوی، و سه انگشت در هر پا دارند. ارتفاع بزرگ ترین گونه، کرگدن هندی تک شاخ از زمین تا شانه دو متر است و ۲,۳۰۰ تا ۴هزار کیلوگرم وزن دارد. کرگدن ها از علف، شاخه های کوچک برگدار، و درختچه ها تغذیه، و انفرادی زندگی می کنند. کرگدن ها دارای قوۀ بینایی ضعیفی اند ولی شنوایی و بویایی آن ها عالی است. هرچند کرگدن ها فاقد آمادگی بدنی به نظر می رسند اما می توانند با سرعتی معادل ۵۶ کیلومتر در ساعت بدوند. در حالت وحشی تا ۲۵ سال، و در اسارت تا ۴۷ سال زندگی می کنند. کرگدن ها پنج گونه دارند: سه گونۀ آسیایی و دو گونۀ افریقایی که همه در معرض خطر انقراض اند.گونه ها. بزرگ ترین گونه کرگدن تک شاخ هندی Rhinoceros Unicornis است که پوستی زبر و چین خورده، شبیه قطعاتی صفحه مانند دارد. کرگدن های افریقایی پوستی نرم دارند و دارای دو شاخ اند. بلندی کرگدن سیاه افریقایی Diceros bicornis حدود ۱.۵ متر است و لب بالایی گیرنده ای برای تغذیه از درختچه ها دارد و گاهی دارای شاخ سوم کوچکی است. کرگدن لب پهن (کرگدن سفید) Ceratotherium Simum در اصل به رنگ خاکستری سیر است و دهانی مربع شکل برای توچین کردن علف ها دارد. کرگدن جاوه ای Rhinoceros Sondaicus، و نیز کرگدن دوشاخ سوماترا Dicerorhinus sumatrensis در حال انقراض اند.
گونه های در معرض خطر. کرگدن جاوه ای در حال حاضر یکی از نادرترین پستانداران جهان است و در لیست گونه های در معرض خطر CITES قرار دارد. در ۱۹۹۸، ۵۰ تا ۶۰ کرگدن جاوه ای در پارک ملی یوجین کلن جاوه وجود داشت و تخمین زده اند که پنج نمونه از زیرگونه Rhinoceros Sondaicus annamiticus در ویتنام زنده اند. جمعیت کرگدن هندی در ۱۹۹۵ حدود ۲هزار رأس بود.جد عظیم الجثه. گونۀ بدون شاخ و منقرض شدۀ بالوچیترا، از جنس Baluchitherium، به بلندی۴.۵ متر بوده است. کرگدن ها در شاخۀ طنابداران، زیرشاخۀ مهره داران، ردۀ پستانداران، راستۀ فردسمان، زیرراستۀ سراتومورفا، خانوادۀ کرگدن ها قرار دارند. اکنون چهار جنس از پنج گونه باقی مانده اند: کرگدن هندی بزرگ (Rhinoceros Unicornis)، کرگدن جاوه یا کرگدن تک شاخ کوچک، کرگدن سوماترایی، یا دوشاخ آسیایی، یا کرگدن مودار، کرگدن سیاه افریقایی (Diceros bicornis)، و کرگدن سفید افریقایی.

جدول کلمات

ریما

پیشنهاد کاربران

یک جانور قوی

Rhihoceros

بنام خدا
با سلام، میزان بینایی کرگدن بسیار پایین هست قدرت دید ان یک هشتم دید انسان هست. با تشکر

کرگدن :به نظر می رسد تغیر یافته ی خرگردن باشد . درقدیم کلمه خر به معنای بزرگ بوده مثلا خرگوش یعنی جانوری که گوشهای بزرگی دارد وخرچنگ یعنی جانوری که چنگالهای بلند دارد و کرگدن نیز تحریف کلمه خرگردن یا جانوریست که گردن بزرگ دارد.

کرگدن کلمه ای با ریشه سریانی است

سناد


کلمات دیگر: