کلمه جو
صفحه اصلی

کزاز


برابر پارسی : پی فشردگی

فارسی به انگلیسی

lockjaw, tetanus

tetanus, lockjaw


tetanus


فارسی به عربی

داء الکزاز

مترادف و متضاد

tetanus (اسم)
تشنج، کزاز

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بالا بخش سربند شهرستان اراک واقع در ۱۵ کیلومتری شمال خاوری آستانه کوهستانی و سردسیر دارای ۱٠۲۷ تن سکنه .
( اسم ) ۱ - خشکی و سوزشی که بر اثر شدت سرما در پوست بدن پدید آید . ۲ - مرضی است عفونی که بسبب سم میکروبی حاصل میشود و بواسط. انقباضات درد ناک دایمی عضلات مخطط و حملات مشخص است . میکرب این مرض توسط نیکلایه در سال ۱۸۸۵ م . کشف شد . میکرب کزاز با سیلی است شبیه یک سنجاق و غیر هوازی و هاگدار که دراز یش ۴ میکرن و پهنایش ۴/. میکرن میباشد و در اطرافش دارا ی مژه های مرتعش است . باسیل کزاز در گرد و خاک منازل و گرد و خاک قالی که بوسیل. کفش آلوده میشود و مخصوصا در خاک مزارع و باغچه ها و کوچه ها و اصطبلها و خلاصه در غالب قاط سطح زمین یافت میشود . یا کزاز فکی . قفل شدن دهان و باز نشدن آن بر اثر انقباض عضلات ماضغه است . این عارضه غالبا بسبب عفونت های موضعی یا ضربه های وارد بناحی. زاوی. فک اسفل و تحریک شاخه های عصب فک اسفل پدید میاید و با درمان های موضعی و عمومی مریض بهبود مییابد و همچنین بر اثر ابتلا بمرض کزاز از نخستین علایمی است که در مریض دیده میشود تریسموس .
تبشی بود سخت در تن مردم و بیشتر زنان را افتدگاه زادن

بیماری حاد و اغلب کشندۀ عفونی که در نتیجۀ ترشح نوعی سم عصبی به‌وسیلۀ کلستریدیوم تتانی ایجاد می‌شود


فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (اِ. ) عفونی شدن شدید در اثر ورود میکربی مخصوص از راه زخم .

لغت نامه دهخدا

کزاز. [ ک َزْ زا ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالابخش سربند شهرستان اراک ، کوهستانی و سردسیر است و 1027 تن سکنه دارد. این ده از دو محله ٔ بالا و پایین تشکیل شده و شغل اهالی علاوه بر زراعت و گله داری قالی وقالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


کزاز. [ ک َزْ زا ] (اِخ ) یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش آستانه شهرستان اراک است . این دهستان میان دهستان قره کهریز و دهستان سربند قرار گرفته و تقریباً در وسط آستانه واقع شده است . هوایش سردسیر و سالم و آب آن از قنوات و چشمه سارهای کوهستانی است و در حاصلخیزی و پرآبی معروف است . راه آهن سرتاسری از میان آن میگذرد. از 82 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 60هزار تن است . قراء مهم آن عبارتند از: ازنا، شاه زند که نام قدیم آن ادریس آباد بوده و پس از تأسیس کارخانه ٔ قند این نام را بر آنجا نهاده اند، سرسختی ، کزاز، پاکل ، کلاوه ، عضدیه ، قلعه آقا حمید، نمک کور، سنجرود، بصری ، حصارفر، نهرمیان و توره . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


کزاز. [ ک ُ / ک ُزْ زا ] (ع اِ) بیماریی که از سردی پیدا گردد یا لرزه و ترنجیدگی از سرما. (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ). دردی است که از سختی سرما در بندگاه گردن و سینه بسبب تشنج و انجماد اعصاب پیدا میشود. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مرضی است عفونی که بسبب سم میکربی حاصل میشود و با انقباضات دردناک دایمی عضلات و حملات مشخص همراه است . میکرب این مرض توسط نیکلائه در سال 1885م . کشف شد. این میکرب باسیلی است شبیه یک سنجاق و غیرهوازی و هاگدار که درازیش چهار میکرن وپهنایش چهاردهم میکرن می باشد و در اطرافش مژه های مرتعش وجود دارد. باسیل کزاز در گرد و خاک منازل و گردو خاک قالی که بوسیله ٔ کفش آلوده می شود و مخصوصاً در خاک مزارع و باغچه ها و کوچه ها و اصطبلها و خلاصه درغالب نقاط سطح زمین یافت می شود. (از فرهنگ فارسی معین ). تبشی بود سخت در تن مردم و بیشتر زنان را افتد گاه زادن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
هرچه بخوردی تو گوارنده باد
گشته گوارش همه بر تو کزاز.

بوشکور.


- کزاز فکی ؛ قفل شدن دهان و باز نشدن آن بر اثر انقباض عضلات ماضغه است . این عارضه غالباً بسبب عفونتها یا ضربه های وارده بناحیه ٔ زاویه ٔ فک اسفل و تحریک شاخه های عصب فک اسفل پدید می آید و با درمانهای موضعی و عمومی مریض بهبود می یابد و همچنین بر اثرابتلا بمرض کزاز از نخستین علایمی است که در مریض دیده میشود تریسموس . (فرهنگ فارسی معین ).

کزاز. [ ک ُزْ زا ] (اِخ ) لقب محمدبن احمدبن اسد محدث است . (منتهی الارب ).


کزاز. [ ک ُ / ک ُزْ زا ] ( ع اِ ) بیماریی که از سردی پیدا گردد یا لرزه و ترنجیدگی از سرما. ( از اقرب الموارد )( منتهی الارب ). دردی است که از سختی سرما در بندگاه گردن و سینه بسبب تشنج و انجماد اعصاب پیدا میشود. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مرضی است عفونی که بسبب سم میکربی حاصل میشود و با انقباضات دردناک دایمی عضلات و حملات مشخص همراه است. میکرب این مرض توسط نیکلائه در سال 1885م. کشف شد. این میکرب باسیلی است شبیه یک سنجاق و غیرهوازی و هاگدار که درازیش چهار میکرن وپهنایش چهاردهم میکرن می باشد و در اطرافش مژه های مرتعش وجود دارد. باسیل کزاز در گرد و خاک منازل و گردو خاک قالی که بوسیله کفش آلوده می شود و مخصوصاً در خاک مزارع و باغچه ها و کوچه ها و اصطبلها و خلاصه درغالب نقاط سطح زمین یافت می شود. ( از فرهنگ فارسی معین ). تبشی بود سخت در تن مردم و بیشتر زنان را افتد گاه زادن. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
هرچه بخوردی تو گوارنده باد
گشته گوارش همه بر تو کزاز.
بوشکور.
- کزاز فکی ؛ قفل شدن دهان و باز نشدن آن بر اثر انقباض عضلات ماضغه است. این عارضه غالباً بسبب عفونتها یا ضربه های وارده بناحیه زاویه فک اسفل و تحریک شاخه های عصب فک اسفل پدید می آید و با درمانهای موضعی و عمومی مریض بهبود می یابد و همچنین بر اثرابتلا بمرض کزاز از نخستین علایمی است که در مریض دیده میشود تریسموس. ( فرهنگ فارسی معین ).

کزاز. [ ک َزْ زا ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای سه گانه بخش آستانه شهرستان اراک است. این دهستان میان دهستان قره کهریز و دهستان سربند قرار گرفته و تقریباً در وسط آستانه واقع شده است. هوایش سردسیر و سالم و آب آن از قنوات و چشمه سارهای کوهستانی است و در حاصلخیزی و پرآبی معروف است. راه آهن سرتاسری از میان آن میگذرد. از 82 قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 60هزار تن است. قراء مهم آن عبارتند از: ازنا، شاه زند که نام قدیم آن ادریس آباد بوده و پس از تأسیس کارخانه قند این نام را بر آنجا نهاده اند، سرسختی ، کزاز، پاکل ، کلاوه ، عضدیه ، قلعه آقا حمید، نمک کور، سنجرود، بصری ، حصارفر، نهرمیان و توره. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

کزاز. [ ک َزْ زا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالابخش سربند شهرستان اراک ، کوهستانی و سردسیر است و 1027 تن سکنه دارد. این ده از دو محله بالا و پایین تشکیل شده و شغل اهالی علاوه بر زراعت و گله داری قالی وقالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ عمید

۱. خشکی و درد و سوزشی که در اثر شدت سرما در پوست بدن پیدا می شود.
۲. بیماری عفونی ناشی از ورود باکتری های خاک از طریق جراحت به بدن که باعث انقباض شدید عضلات و تشنج می شود.

دانشنامه عمومی

کُزاز یا تتانوس (به انگلیسی: Tetanus) نوعی بیماری عفونی است که به سبب سم باکتری بی هوازی گرم مثبت کلوستریدیوم تتانی پدید می آید و با اسپاسم های دردناک دایمی ماهیچه های اسکلتی که معمولاً از آرواره شروع شده و به سایر نقاط بدن سرایت می کند، مشخص می شود. باکتری کلوستریدیوم تتانی در گرد و خاک قالی که به وسیله کفش آلوده می شود و مخصوصاً در خاک مزارع و باغچه ها و کوچه ها و اصطبل ها یافت می شود و از طریق زخم به بدن راه می یابد.
دیابت شیرین
سن بالای ۶۰ سال
انجام ندادن واکسیناسیون یادآوری روزآمد شده علیه کزاز
هوای گرم و مرطوب
مکان های شلوغ یا غیربهداشتی به ویژه در مورد نوزادان متولد شده از مادران واکسینه نشده
استفاده از مواد مخدر خیابانی که با سوزن ها و سرنگ های ناپاک تزریق می شوند.
سوختگی ها، زخم های جراحی و زخمهای پوستی باز در مکان های با آلودگی زیاد
مهم ترین علامت هاری استعلایم اولیه بیماری کزاز ناراحتی و بی خوابی است. به زودی عضلات فک و زبان تشنج پیدا می کند و بیمار قدرت باز کردن دهان را برای حرف زدن نداشته و جویدن غیرممکن می شود. به دنبال تشنج عضلات فک و زبان، عضلات سر و صورت، گردن، ساعد، دست و پا و بالاخره کمر نیز متشنج می شود. تشنج عضلات صورت سبب پیدایش قیافه خندان به نام لبخند کزازی و تشنج عضلات کمر موجب خمیدگی آن به جلو می شود. این تشنجات دردناک هستند. تب مختصر در حدود ۳۸ درجه است.
بیماری کزاز از چند روز تا چند هفته طول می کشد و بالاخره تشنج عضلات تنفسی باعث مرگ بیمار می شود. معالجه با سرم ضد کزاز در صورتی مؤثر است که سم میکروب به سلول های عصبی نرسیده باشد. بعلاوه عضلات قفسه سینه، شکم و پشت نیز ممکن است دچار گرفتگی شوند. گرفتگی شدید عضلات تنفسی منجر به تنفس مشکل برای بیماران می گردد. علائم و نشانه های کزاز در هر زمانی (چند روز تا چند هفته) بعد از صدمه ظاهر می شوند. دوره کمون برای این بیماری بین ۵ روز تا ۱۵هفته می باشد. میانگین دوره نهفتگی ۷ روز می باشد.
باکتری ها (کلستریدیوم تتانی) که تقریباً همه جا، به ویژه در خاک، کود و گرد و غبار وجود دارند. باکتری ها ممکن است از طریق هر گونه شکاف در پوست از جمله سوختگی ها یا زخم های سوراخ شده وارد شوند. سموم حاصل از باکتری ها به اعصابی می روند که انقباض عضلات را کنترل می کنند و باعث اسپاسم عضلانی و تشنج می گردند.

دانشنامه آزاد فارسی

کُزاز (tetanus)
بیماری وخیم ناشی از سم باسیل کلاستریدیوم تتانی، که معمولاً از طریق زخم وارد بدن می شود. این باکتری بیشتر در خاک هایی یافت می شود که حاوی کود زیاد باشند. بیماری کزاز در صورت درمان نشدن، در عرض هفت تا دَه روز موجب انقباض عضلانی و سفتی فک می شود و با سرایت به دیگر بخش های بدن به تشنج و مرگ منجر می شود. واکسنی برای این بیماری وجود دارد و با استفاده از پادزهر کزاز و آنتی بیوتیک ها می توان آن را درمان کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{tetanus} [علوم پایۀ پزشکی] بیماری حاد و اغلب کشندۀ عفونی که در نتیجۀ ترشح نوعی سم عصبی به وسیلۀ کلستریدیوم تتانی ایجاد می شود

واژه نامه بختیاریکا

( کَزاز ) از گونه های بیماری دامی که طی آن بدن پوسته پوسته می شود.

جدول کلمات

تتانس

پیشنهاد کاربران

کزاز : ک َزْ زاز
به معنی تلاش کننده به منظور صلح بین دو شخص

کازازلیق ( شغلی است که در آن ابریشم خام را به نخ ابریشم تبدیل می کنند. . . خام ایپکی ایپلیک تبدیل ایلماق ) کازاز که به مرور زمان به کزاز تبدیل شده است. و بعدا تلفظ کوزاز ( کزاز ) را به خود گرفته است یک کلمه ی تورکی است.


کلمات دیگر: