مترادف قایقران : بلم ران، کرجی بان
قایقران
مترادف قایقران : بلم ران، کرجی بان
فارسی به انگلیسی
boatman, sculler
boatman, waterman
فارسی به عربی
سفان
مترادف و متضاد
کرجی بان، ادم خشن، قایقران
کرجی بان، قایقران، راننده کرجی ونیزی
کرجی بان، قایقران
قایقران
قایقران
بلمران، کرجیبان
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه شغلش راندن قایق است لکته چی .
لغت نامه دهخدا
قایق ران. [ ی ِ] ( نف مرکب ) آنکه قایق را به حرکت درآرد. لتکه چی.
فرهنگ عمید
۱. رانندۀ قایق، کسی که قایق رانی می کند.
۲. پاروزن در قایق پارویی.
۲. پاروزن در قایق پارویی.
دانشنامه عمومی
قایقران به معنای کسی است که قایق رانی می کند و ممکن است به موارد زیر اشاره کند:
wiki: ترانه است .قایقران نام ترانه ای در این آلبوم است، این ترانه با شعری از پرویز وکیلی، ریتم موزیک این ترانه با سبکی نو و ابتکاری به همراه صدای واقعی پارو ی قایقران و موج دریا توسط عباس مهرپویا ساخته و تنظیم شده است.
آلبوم قایقران مهـرپویا را در "ساند کلاد" گوش کنید
آلبوم قایقران مهـرپویا را در "ساند کلاد" گوش کنید
wiki: گیلیک اسکاتلندی است. مضمون این ترانه، سوگواری زن جوانی است که برای معشوق خود –مرد قایقرانی که به دریای می رود و هیچ گاه بازنمی گردد– می خواند. این ترانه نسخه های گوناگونی دارد و از سده های پیش توسط افراد زیادی اجرا شده است.
wiki: قایقران (ترانه)
کلمات دیگر: