کلمه جو
صفحه اصلی

قایقران


مترادف قایقران : بلم ران، کرجی بان

فارسی به انگلیسی

boatman, waterman, boatman, sculler

boatman, sculler


boatman, waterman


فارسی به عربی

سفان

مترادف و متضاد

bargee (اسم)
کرجی بان، ادم خشن، قایقران

gondolier (اسم)
کرجی بان، قایقران، راننده کرجی ونیزی

boatman (اسم)
کرجی بان، قایقران

outboard (اسم)
قایقران

sculler (اسم)
قایقران

بلم‌ران، کرجی‌بان


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه شغلش راندن قایق است لکته چی .

لغت نامه دهخدا

قایق ران. [ ی ِ] ( نف مرکب ) آنکه قایق را به حرکت درآرد. لتکه چی.

فرهنگ عمید

۱. رانندۀ قایق، کسی که قایق رانی می کند.
۲. پاروزن در قایق پارویی.

دانشنامه عمومی

قایقران به معنای کسی است که قایق رانی می کند و ممکن است به موارد زیر اشاره کند:


کلمات دیگر: