کلمه جو
صفحه اصلی

کرجی


مترادف کرجی : بلم، زورق، قایق، کلک

فارسی به انگلیسی

bark, boat, ship, vessel


boat, bark, ship, vessel

boat


فارسی به عربی

سفینة شراعیة , مرکب

مترادف و متضاد

boat (اسم)
قایق، کرجی، کشتی کوچک، هر چیزی شبیه قایق

barge (اسم)
دوبه، کرجی

carvel (اسم)
کرجی، نوعی کشتی یا هواپیما، کشتی کوچک سریع السیر

hoy (اسم)
کرجی

bark (اسم)
کرجی، پوست درخت، عوعو، بارکاس

barque (اسم)
کرجی، پوست درخت، بارکاس

barquentine (اسم)
کرجی، پوست درخت، بارکاس

بلم، زورق، قایق، کلک


فرهنگ فارسی

ابوالحسن محمد این عیسی کرجی ( ظاهرا منسوب به کرج ابودلف ) از رجال دوره محمودی و مسعودی وی در دستگاه محمود و مسعود غزنوی سمت ندیمی داشته در سال ۴۲۳ ه ق . که طاهر دبیر - که او نیز از اهل کرج بوده - بصاحبدیوانی ری مامور شد . عده ای از رجال عراقی که در دستگاه مسعود بودند با طاهر رفتند مانند ابوالقاسم طائی و ابوالفتح دماوندی . این ابوالحسن کرجی نیز بسمت خازنی همراه طاهر رفت و پس از اختلال کار ری نزد مسعود بازگشت و بندیمی اشتغال داشت و عاقبت در صحرای دندانقان کشته شد .
( اسم ) قایق زورق کشتی کوچک بلم رود برک . توضیح : فرهنگستان این کلمه را بمعنی قایق پارو یی پذیرفته است .

قایق باریک و درازی که آن را با یک پارو یا چند پاروی موازی به حرکت درمی‌آورند


فرهنگ معین

(کَ رَ ) (اِ. ) زورق ، قایق کوچک .

لغت نامه دهخدا

کرجی . [ ک َ رَ ] (اِ) نوعی از کشتی خرد که برای حمل اسباب به کار برند. (آنندراج ). کشتی خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). زورق . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). طَرّاده . لُتکا. بَلَم . قُفّه . غُراب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به زورق شود.


کرجی. [ ک َ رَ ] ( اِ ) نوعی از کشتی خرد که برای حمل اسباب به کار برند. ( آنندراج ). کشتی خرد و کوچک. ( ناظم الاطباء ). زورق. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). طَرّاده. لُتکا. بَلَم. قُفّه. غُراب. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به زورق شود.

کرجی. [ ک ُرْ رَ جی ی ] ( ع ص ) مخنث. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

کرجی . [ ک ُرْ رَ جی ی ] (ع ص ) مخنث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

نوعی قایق کوچک پارویی یا موتوری، زورق.

دانشنامه عمومی

کرجی یا دوبه گونه ای از شناورهای کوچک است. کرجی ها برای حمل و نقل محدود اسباب به کار می روند و توسط فردی به نام کرجی بان هدایت می شوند. روش هدایت کرجی معمولاً بدین صورت است که کرجی بان با بستن ریسمان کرجی به خود، آن را در جهت دلخواه به حرکت درمی آورد. روش دیگر هدایت کرجی استفاده از یک چوب بلند و فروکردن آن در آب برای برخورد دادن آن با کف رودخانه و در نتیجه هدایت کرجی در جهت مورد نظر است؛ که توسط فردی که بر روی کرجی قرار گرفته است انجام می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{row boat} [حمل ونقل دریایی، ورزش] قایق باریک و درازی که آن را با یک پارو یا چند پاروی موازی به حرکت درمی آورند


کلمات دیگر: