کلمه جو
صفحه اصلی

فعلا


مترادف فعلا : اکنون، الحال، این دم، اینک، حالا، عجالتاً

متضاد فعلا : بعداً، قبلاً

برابر پارسی : اکنون، این دم، این زمان، هم اینک | ( فعلاً ) هم اینک

فارسی به انگلیسی

already, currently adv., present, presently, today, yet

at present, actually


فارسی به عربی

الآن , فی الوقت الحاضر

مترادف و متضاد

actually (قید)
واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا

indeed (قید)
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی

now (قید)
فعلا، حالا، اکنون، اینک، در این لحظه

presently (قید)
فعلا، قریبا، بزودی، حتما، انا، لزوما، عنقریب

nonce (قید)
فعلا

فرهنگ فارسی

۱ - از روی فعل فعلا ۲ - حالا اکنون
عملا . مقابل قولا

فرهنگ معین

( فعلاً ) (فِ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - هنوز، تاکنون . ۲ - اینک ، حالا. ۳ - به طور موقت ، موقتاً، عجالتاً.

لغت نامه دهخدا

( فعلاً ) فعلاً. [ ف ِ لَن ْ ] ( ع ق ) عملاً. مقابل قولاً. ( یادداشت مؤلف ) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. ( گلستان سعدی ). || مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. حالا، اکنون، در حال حاضر.
۲. از طریق کار و عمل، عملاً.

واژه نامه بختیاریکا

ای سَو؛ جَخت؛ ب ِ نَقد

پیشنهاد کاربران

فعلا بای یعنی
درحال حاضر اکنون خداحافظ

کنون

همین الان
همین لحظه

تابعد

خداحافظ

اکنون

هنوز

بعدا

for the time being

در حال حاضر


کلمات دیگر: