کج کردن
فارسی به انگلیسی
to bend, to curve, to slant or tilt
فارسی به عربی
اجهاد , انحرف , انحناء , حرف , خطاف , راس , قائمة , قمة , منحدر , میل
مترادف و متضاد
کج کردن
کج کردن، یک ور شدن، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن
چسبیدن، تمایل داشتن، خم کردن، کج کردن، سرازیر کردن، مستعد شدن، شیب دادن، متمایل کردن
منحرف کردن، کج کردن، شکستن، منکسر کردن
منحرف کردن، کوشش کردن، برگشتن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، خمیدن، کج کردن، دولا کردن، بذل مساعی کردن
کج کردن، خسته کردن، صاف کردن، پالودن، پیچ دادن، سفت کشیدن، مشمئز شدن، کش دادن، زور زدن، زودبکار بردن، زیاد کشیدن، کوشش زیاد کردن
سرازیر شدن، کج کردن، کج شدن، سرازیر کردن، شیب پیدا کردن، تحریف کردن، کج رفتن
اماده کردن، کج کردن، فهرست کردن، در فهرست وارد کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن
خم کردن، کج کردن
کج کردن، کج شدن، در اهتزاز بودن، یک ور شدن، در نوسان بودن، کج کردن کج شدن، شیب داشتن، یک وری بودن
کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن
خم کردن، کج کردن، منحنی کردن، صرف کردن، گرداندن
کج، کج کردن، برگشته کردن
بر گرداندن، کج کردن، پیچاندن، ناهموار کردن، تحریف کردن، از شکل طبیعی انداختن
ربودن، کج کردن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گیر اوردن، بشکل قلاب دراوردن
کج کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - خمانیدن خم دادن . ۲ - پیجانیدن معوج کردن . یا کج کردن گردن . خم کردن گردن بعمت تقاضا و خواهش : [ پی زر کج نکنم گردن خود چون نرگس خرقه بر خرقه از آن دوخته ام همچو بصل ] .
لغت نامه دهخدا
کج کردن. [ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خم کردن. تعویج. ( یادداشت مؤلف ). پیچانیدن. معوج کردن. خمانیدن. خم دادن. ( فرهنگ فارسی معین ). خل کردن. دوتا کردن. دولا کردن : شاخس الشعاب الصدع ؛ کج کرد کاسه دوز شکاف را پس التیام نپذیرفت. ( منتهی الارب ).
- کج کردن راه ؛ از راه بگردیدن. از سوی دیگر رفتن. از راه اول منحرف شدن و به راه دیگر روی آوردن.
- کج کردن گردن ؛ خم کردن گردن بعلامت تقاضا و خواهش :
پی زر کج نکنم گردن خود چون نرگس
خرقه بر خرقه ازان دوخته ام همچو بصل.
- کج کردن راه ؛ از راه بگردیدن. از سوی دیگر رفتن. از راه اول منحرف شدن و به راه دیگر روی آوردن.
- کج کردن گردن ؛ خم کردن گردن بعلامت تقاضا و خواهش :
پی زر کج نکنم گردن خود چون نرگس
خرقه بر خرقه ازان دوخته ام همچو بصل.
وحشی.
کلمات دیگر: