کلمه جو
صفحه اصلی

قتل عام


مترادف قتل عام : آدمکشی، شبیخون، کشتار، نسل کشی

برابر پارسی : کشتار، کشتار همگانی

فارسی به انگلیسی

carnage, genocide, massacre, pogrom, slaughter, general massacre

general massacre


carnage, genocide, massacre, pogrom, slaughter


فارسی به عربی

ابادة جماعیة , ذبح , محرقة ، إسالة الدماء

مترادف و متضاد

carnage (اسم)
خون ریزی، قتل عام، کشتار، لاشه ها، قصابی

bloodbath (اسم)
خون ریزی، قتل عام

genocide (اسم)
قتل عام، کشتار دسته جمعی

slaughter (اسم)
خون ریزی، قتل عام، سلاخی، ذبح، کشتار فجیع

holocaust (اسم)
قتل عام، همه سوزی، کشتار همگانی، معمولا به وسیله سوزاندن، اتش سوزی همگانی

آدمکشی، شبیخون، کشتار، نسل‌کشی


فرهنگ فارسی

کشتن دسته جمعی کشتن جماعت

لغت نامه دهخدا

قتل عام. [ ق َ ل ِ ] ( ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کشتن دسته جمعی. کشتن جماعت. کشتار دسته جمعی حیوانات از انسان و جز آن. ( آنندراج ) :
گلگونه تو خونی صد باغ وگلشن است
گردید قتل عام که رنگ تو آل شد.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).

جدول کلمات

کشتار

پیشنهاد کاربران

کشتار عمومی. . . به قتل رساندن به صورت گروهی

کشتن انسان از عمد

کشتار گروهی از قصد

کشتوکشتار

قتلِ دستِ جمعی، قتل گروهی🤗

به معنیه
قتل عام:کشتار گروهی، قتل دست جمعی

قتل دسته جمعی

به زبان کردی کرمانجی اصل ایرانی یا همون اوستایی میشه ( کوم کوژیان ) یعنی قتل عام

کشتار گروهی

دسته جمعی به قتل رساندن


دامن در خون کشیدن ؛ بسیار کشتن. کشش بسیار کردن. از کشته جوی خون روان ساختن :
خود و سرکشان سوی جیحون کشید
همی دامن از خشم در خون کشید.
فردوسی.
- || به کشتن دادن :
گرایدون که زین روی جیحون کشد
همی دامن خویش در خون کشد.
فردوسی.
- || آلودن بخون :
دامن از اشک می کشم در خون
دوست دامن بمن کی آلاید.
خاقانی.

"قتل عام" به ترکی می شود :

- - - - سُیقئرئم - - - -


کلمات دیگر: