فیله
فارسی به انگلیسی
loin
مترادف و متضاد
سربند، گیس بند، نوار، قیطان، فیله، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
فیله، عشرتکده، گوشت پشت مازو
فرهنگ فارسی
لطیفترین بخش راسته که در بالای قلوهگاه قرار دارد
تور، دام، رشته، مارپیچ، میله، پشت مازه، پشت مازو، گوشت دوطرف ستون فقرات گاووگوسفندکه برای کباب کردن مرغوبتراست، راسته
( اسم ) گوشتی لطیف و لغزان که در حیوان قرار دارد و از آن مخصوصا برای کباب استفاده می کنند .
خطا کردن . یا سست رای شدن مرد
( اسم ) گوشتی لطیف و لغزان که در حیوان قرار دارد و از آن مخصوصا برای کباب استفاده می کنند .
خطا کردن . یا سست رای شدن مرد
فرهنگ معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) راسته ، گوشت دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند که برای کباب کردن مناسب تر است .
(فِ لَ ) [ ع . فیلة ] (ص . )۱ - پست ، فرو م ایه . ۲ - کم عقل .
(لِ ) [ فر. ] (اِ. ) راسته ، گوشت دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند که برای کباب کردن مناسب تر است .
(لِ ) [ فر. ] (اِ. ) راسته ، گوشت دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند که برای کباب کردن مناسب تر است .
(فِ لَ) [ ع . فیلة ] (ص .)1 - پست ، فرو م ایه . 2 - کم عقل .
لغت نامه دهخدا
( فیلة ) فیلة. [ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث فیل. ( منتهی الارب ).
فیلة. [ ی َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ فیل. ( منتهی الارب ).
فیلة. [ ف َ ل َ ] ( ع مص ) خطا کردن. || ضعیف و سست گردیدن. || خطا کردن رای کسی در بازی فیال. || سست رای شدن مرد. ( منتهی الارب ). رجوع به فیلولة شود.
فیله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) پیله. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پیله شود.
فیله. [ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) گوشتی لطیف و لغزان که از آن مخصوصاً برای کباب استفاده کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).
فیلة. [ ی َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ فیل. ( منتهی الارب ).
فیلة. [ ف َ ل َ ] ( ع مص ) خطا کردن. || ضعیف و سست گردیدن. || خطا کردن رای کسی در بازی فیال. || سست رای شدن مرد. ( منتهی الارب ). رجوع به فیلولة شود.
فیله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) پیله. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پیله شود.
فیله. [ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) گوشتی لطیف و لغزان که از آن مخصوصاً برای کباب استفاده کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).
فیله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) پیله . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پیله شود.
فیله . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) گوشتی لطیف و لغزان که از آن مخصوصاً برای کباب استفاده کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
فیلة. [ ف َ ل َ ] (ع مص ) خطا کردن . || ضعیف و سست گردیدن . || خطا کردن رای کسی در بازی فیال . || سست رای شدن مرد. (منتهی الارب ). رجوع به فیلولة شود.
فیلة. [ ل َ ] (ع اِ) مؤنث فیل . (منتهی الارب ).
فیلة. [ ی َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ فیل . (منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
گوشت مرغوب، نرم، و بدون استخوان.
= فیل
= فیل
گوشت مرغوب، نرم، و بدون استخوان.
فیل#NAME?
دانشنامه عمومی
گوشت پشت مازه، فیله (به انگلیسی: fillet) بخشی از گوشت کمر گاو است که در استرالیا و نیوزلند و آلمان و فرانسه فیله خوانده می شود و بخشی از عضله شکمی و در راستای مهره های ستون فقرات و نزدیک به قلوه های گاو است.
گوشت پشت مازه یا گوشت پشت مازو را گوشت دو سوی مازه یعنی گوشت دو سوی تیرهٔ پشت گویند. گوشت که بر دو سوی تیرهٔ پشت است از گوسفند و گاو و مانند آن. راستا : جابر گفت چون او را بدیدم گوشت پشت مازه ٔ من بلرزید. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و گوشت پشت را به شهر من پشت مازه گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). گوشتابه که از پهلو و پشت مازهٔ بزغاله سازند. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).
گوشت پشت مازه یا گوشت پشت مازو را گوشت دو سوی مازه یعنی گوشت دو سوی تیرهٔ پشت گویند. گوشت که بر دو سوی تیرهٔ پشت است از گوسفند و گاو و مانند آن. راستا : جابر گفت چون او را بدیدم گوشت پشت مازه ٔ من بلرزید. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و گوشت پشت را به شهر من پشت مازه گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). گوشتابه که از پهلو و پشت مازهٔ بزغاله سازند. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).
wiki: نیل نزدیک به سد اسوان که مجموعه نیایشگاه هایی از مصر باستان مربوط به پرستش ایسیس، ایزدبانوی باروری و همسر اوسیریس در آن قرار داشت. مصریان باستان به این جزیره پ جرک (P-Jrk) می گفتند. فیله در نزدیکی آبشاری میان دو سد اسوان قرار گرفته است. جزیره فیله به خاطر زیبایی طبیعت خود شهرت دارد.
Wikipedia contributors, "Philae," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed April 16, 2014).
جزیره فیله امروزه در دریاچه ناصر قرار دارد که بر اثر ساخت سد به وجود آمده است. پیش از ساخت سد، فیله جزیره ای در آبشار اول نیل به شمار می آمد. ساختمان نیایشگاه فیله که با ساخت سد اسوان در دهه ۶۰ میلادی به زیر آب می رفت توسط یک طرح مشترک دولت مصر و یونسکو به طور کامل پیاده سازی شده و به جزیره اجیلیکا که در نزدیکی قرار دارد منتقل شده و در آنجا دوباره به شکل پیشین خود بنا شد. انجام این طرح ده سال به طول انجامید اما توانست یکی از زیباترین معابد مصر باستان را از نابودی نجات دهد.
امروزه جزیره فیله توسط قایق های کوچکی که در جنوب جزیره پهلو می گیرند قابل دسترسی است و گردشگران از آنجا بر معبد بزرگ ایسیس و ردیف ستون های آن دید دارند.
مصریان باستان فیله را یکی از آرامگاه های اوسیریس می دانستند و این محل هم از سوی مصریان و هم از سوی نوبیان مورد احترام بود. به این خاطر در دوران باستان تنها روحانیان اجازه اقامت در فیله را داشتند و از این رو در قدیم به آن «دور از دسترس» (به یونانی: ̓́αβατος آباتوس) می گفتند. در دوران باستان گفته می شد که پرندگان نیز از فراز این جزیره نگذشته و ماهیان نیز به آن نزدیک نمی شوند.
Wikipedia contributors, "Philae," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed April 16, 2014).
جزیره فیله امروزه در دریاچه ناصر قرار دارد که بر اثر ساخت سد به وجود آمده است. پیش از ساخت سد، فیله جزیره ای در آبشار اول نیل به شمار می آمد. ساختمان نیایشگاه فیله که با ساخت سد اسوان در دهه ۶۰ میلادی به زیر آب می رفت توسط یک طرح مشترک دولت مصر و یونسکو به طور کامل پیاده سازی شده و به جزیره اجیلیکا که در نزدیکی قرار دارد منتقل شده و در آنجا دوباره به شکل پیشین خود بنا شد. انجام این طرح ده سال به طول انجامید اما توانست یکی از زیباترین معابد مصر باستان را از نابودی نجات دهد.
امروزه جزیره فیله توسط قایق های کوچکی که در جنوب جزیره پهلو می گیرند قابل دسترسی است و گردشگران از آنجا بر معبد بزرگ ایسیس و ردیف ستون های آن دید دارند.
مصریان باستان فیله را یکی از آرامگاه های اوسیریس می دانستند و این محل هم از سوی مصریان و هم از سوی نوبیان مورد احترام بود. به این خاطر در دوران باستان تنها روحانیان اجازه اقامت در فیله را داشتند و از این رو در قدیم به آن «دور از دسترس» (به یونانی: ̓́αβατος آباتوس) می گفتند. در دوران باستان گفته می شد که پرندگان نیز از فراز این جزیره نگذشته و ماهیان نیز به آن نزدیک نمی شوند.
wiki: فیله (مصر)
فرهنگستان زبان و ادب
{tenderloin} [علوم و فنّاوری غذا] لطیف ترین بخش راسته که در بالای قلوه گاه قرار دارد
کلمات دیگر: