مدت کار
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
أَجَلُ الوظفَة
فرهنگ فارسی
1. مدتزمانی که یک واحد حملونقل عمومی فعالیت درآمدزا دارد 2. مدتزمانی که بهرهبردار مکلف است با وسیلۀ نقلیۀ عمومی به ارائۀ خدمات بپردازد 3. مدتزمانی که بهرهبردار عملاً به ارائۀ خدمات میپردازد
فرهنگستان زبان و ادب
{platform time, work time} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای، حمل ونقل ریلی] 1. مدت زمانی که یک واحد حمل ونقل عمومی فعالیت درآمد زا دارد 2. مدت زمانی که بهره بردار مکلف است با وسیلۀ نقلیۀ عمومی به ارائۀ خدمات بپردازد 3. مدت زمانی که بهره بردار عملاً به ارائۀ خدمات می پردازد
کلمات دیگر: