کلمه جو
صفحه اصلی

فیلم مستند

فارسی به انگلیسی

documentary

فرهنگ فارسی

فیلم غیرداستانی که امور واقعی را به تصویر می‌کشد


دانشنامه عمومی

فیلم مستند (به انگلیسی: Documentary film)، که شاخه ای بزرگ از صنعت تصاویر متحرک را شامل می شود، به منظور مستندسازی جنبه هایی از واقعیت ساخته می شود. در ابتدا فیلم مستند، یک فیلم سینمایی بود که بر روی فیلم (نگاتیو) - که تنها وسیلهٔ موجود در آن زمان بود - ضبط و پخش می شد اما امروزه شامل ویدئو و آثار تولیدی دیجیتالی می شود که می توان آن ها را مخصوص پخش ویدئویی به عنوان برنامه ای تلویزیونی یا برای نمایش در سینما ساخت. فیلم مستند را به عنوان «یک تکنیک فیلم سازی، یک سنت سینمایی و شیوه ای از تقابل با مخاطب» که دائماً در حال تحول است و هیچ مرزی نمی شناسد تعریف کرده اند.
شبه مستند
فیلم سه بعدی
مستند حیات وحش
واژه انگلیسی «Documentary» به معنی «مستند» اولین بار در نقدی که بر فیلم رابرت فلاهرتی به اسم موآنا (۱۹۲۶) مورخ ۸ فوریه ۱۹۲۶ (۱۹ بهمن ۱۳۰۴) در روزنامه نیویورک سان منتشر شده بود به کار رفت. این مطلب توسط جان گری یرسون مستندساز اسکاتلندی و با نام مستعار (Moviegoer = سینمارو) نگارش یافته بود.
قاعدهٔ کلی گِری یرسون در مورد فیلم مستند این بود که از پتانسیل نمایش زندگی در سینما می توان در قالب یک هنر جدید بهره برداری کرد. هنری که در آن بازیگر «اصلی» و صحنهٔ «اصلی» نسبت به برابرهای خیالی شان، در شرح دنیای جدید راهنماهای بهتری محسوب می شوند و موادی که «این چنین در حالت خام گرفته شوند» واقعی تر از موادی خواهند بود که با بازی ساخته می شوند. از این بابت، دیدگاه وی را می توان با نظر ورتوف که داستان های نمایشی را با اطلاق لقب «زواید بورژوایی» تحقیر می کرد مقایسه کرد هر چند که دیدگاه او ظرافت بیشتری دارد. تعریف گِری یرسون از فیلم مستند «مواجههٔ خلاقانه با مسلَمات» است که طرفدارانی هم دارد. این تعریف پرسش هایی در مورد مستندهایی که حاوی بازآفرینی و نمایش هستند را برمی انگیزد.
ژیگا ورتوف در مقالات خود از نمایش «زندگی همان طور که هست» (تصویربردای پنهانی از زندگی) و «گرفتن زندگی در حالت ناگهانی» (تحریک یا غافلگیر کردن توسط دوربین) بحث می کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{documentary film, documentary} [سینما و تلویزیون] فیلم غیرداستانی که امور واقعی را به تصویر می کشد

پیشنهاد کاربران

دکومانتر

Documentary


کلمات دیگر: