کلمه جو
صفحه اصلی

مشکویه

لغت نامه دهخدا

مشکویه. [ م ُ کو ی َ / ی ِ ] ( اِ ) بمعنی مشکوی است که بتخانه و حرمسرای سلاطین باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). همان مشکو است. ( فرهنگ رشیدی ). || ( اِخ ) نام نوایی از موسیقی. ( برهان ) ( آنندراج ). نام نوایی از سی لحن باربد. ( فرهنگ رشیدی ) :
چو بر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی.
نظامی.
رجوع به مشک و مشکو و مشکوی و مشکمالی شود.

مشکویه. [ م ُکو ی َ ] ( اِخ ) از دیه های قم است :... همچنین مشکویه و چند دیههای دیگر. ( تاریخ قم ص 58 ). و علی بن حمدان و... از اهل مشکویه... ( تاریخ قم ص 123 ).

مشکویه . [ م ُ کو ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی مشکوی است که بتخانه و حرمسرای سلاطین باشد. (برهان ) (آنندراج ). همان مشکو است . (فرهنگ رشیدی ). || (اِخ ) نام نوایی از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی از سی لحن باربد. (فرهنگ رشیدی ) :
چو بر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی .

نظامی .


رجوع به مشک و مشکو و مشکوی و مشکمالی شود.

مشکویه . [ م ُکو ی َ ] (اِخ ) از دیه های قم است : ... همچنین مشکویه و چند دیههای دیگر. (تاریخ قم ص 58). و علی بن حمدان و... از اهل مشکویه ... (تاریخ قم ص 123).


فرهنگ عمید

از الحان سی گانۀ باربد: چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پُرمشک حالی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).

دانشنامه عمومی

مشکویه یک شهر تاریخی در ۸۰ کیلومتری جنوب ری و ۵۰ کیلومتری شمال شرق ساوه و واقع در شهرستان زرندیه شهر پرندک است که در سده های هفتم و هشتم هجری حرفهٔ اصلی ساکنان این شهر، ساخت سفال و فروش آن به بازرگانان مسیر جاده ابریشم بوده است. این شهر تا حملهٔ مغول مسکونی بود ولی پس از آن، کوره های سفالگری منازل مسکونی و تاسیسات دیگر آن تخریب شد و امروزه ویرانه هایش به نام مشکین تپه معروف است.
تپه مشکین تپه


کلمات دیگر: