( مصدر ) پاک کردن اسممحو کردن نام : گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبک روحان نگین را میشود قالب تهی گرنام بردارند .
نام برداشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نام برداشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) نام ستردن :
گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی گر نام بردارند.
به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر
نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان.
گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی گر نام بردارند.
بیدل ( از آنندراج ).
- نام از جهان برداشتن و نام از جهان ستردن ؛ کنایه از محو و ناپدید کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). معدوم کردن : به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر
نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان.
فرخی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: