کلمه جو
صفحه اصلی

هفت روزه

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- آنکه یا آنچه هفت روز دوام کند. ۲- آنچه که مدتی اندک بپاید : (( نی دولت دنیابستم می ارزد نی لذت مستیش الم می ارزد نه هفت هزارساله شادی جهان این محنت هفت روزغم می ارزد. ) ) (حافظ )

لغت نامه دهخدا

هفت روزه. [هََ زَ / زِ ] ( ص نسبی ) آنچه هفت روز مانده باشد.


کلمات دیگر: