پایخانه . بیت الفراغ . کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای . دارالحدث .
بیت الخلا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بیت الخلا. [ ب َ تُل ْ خ َ ] ( ع اِ مرکب ) پایخانه. ( غیاث ). بیت الفراغ. کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای. دارالحدث. مستراح. آفتابه خانه. ادب خانه. آبخانه. جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه. آبستگه. آبستگاه :
بود شعر هرکس که خالی ز لطف
مبر نام او را که بیت الخلاست.
بود شعر هرکس که خالی ز لطف
مبر نام او را که بیت الخلاست.
کمال اسماعیل ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
مستراح، جایی.
کلمات دیگر: