اسودگي , راحتي , فراغت , ازادي , اعانه , کمک , امداد , رفع نگراني , تسکين , حجاري برجسته , خط بر جسته , بر جسته کاري , تشفي , ترميم , اسايش خاطر , گره گشايي , جبران , جانشين , تسکيني
اغاثه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
اغاثت: بفریاد کسی رسیدن ، فریادرسی
۱ - ( مصدر ) فریاد رسیدن رهایی دادن رهانیدن . ۲ - ( اسم ) فریادرسی .
۱ - ( مصدر ) فریاد رسیدن رهایی دادن رهانیدن . ۲ - ( اسم ) فریادرسی .
فرهنگ معین
(اِ ثِ ) [ ع . اغاثة ] ۱ - (مص م . ) به فریاد کسی رسیدن . ۲ - (اِمص . ) فریادرسی .
لغت نامه دهخدا
( اغاثة ) اغاثة. [ اِ ث َ ] ( ع مص ) فریاد رسیدن. ( ناظم الاطباء ). کمک کردن و یاری دادن. اغاثه اغاثة؛ اعانه و نصره. ( از اقرب الموارد ). فریاد رسیدن. یقال : استغاثنی فاغثته. ( منتهی الارب ). بفریاد رسیدن وباران دادن. ( آنندراج ). || برطرف کردن خدای سختی را. اغاثهم اﷲ برحمته ؛ کشف شدتهم. اغاثنا اﷲبالمطر؛ کشف الشدة عنّا بِه ِ. ( از اقرب الموارد ).
اغاثة. [ اِ ث َ ] (ع مص ) فریاد رسیدن . (ناظم الاطباء). کمک کردن و یاری دادن . اغاثه اغاثة؛ اعانه و نصره . (از اقرب الموارد). فریاد رسیدن . یقال : استغاثنی فاغثته . (منتهی الارب ). بفریاد رسیدن وباران دادن . (آنندراج ). || برطرف کردن خدای سختی را. اغاثهم اﷲ برحمته ؛ کشف شدتهم . اغاثنا اﷲبالمطر؛ کشف الشدة عنّا بِه ِ. (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
به فریاد کسی رسیدن، فریادرسی.
کلمات دیگر: