کلمه جو
صفحه اصلی

اغرب

فرهنگ فارسی

غریب تر، باغرابت تر
( صفت ) شگفت تر تازه تر غریب تر با غرابت تر .
جمع غراب نام پرنده بزرگی است که سیاه آنرا حاتم گویند و آنرا بدشگون دانند .

فرهنگ معین

(اَ رَ ) [ ع . ] (ص تف . ) شگفت تر، غریب تر.

لغت نامه دهخدا

اغرب. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) غریب تر و باغرابت تر. ( ناظم الاطباء ). غریب تر و عجیب تر. ( آنندراج ). دورتر. شگفت تر. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
اغرب من العنقاء.

اغرب. [ اَ رُ ] ( ع اِ ) ج ِغُراب ، زاغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ غُراب ،نام پرنده بزرگی است که سیاه آن را حاتم گویند و آن را بدشگون دانند. و ابقع آن را غراب البین گویند. ( از اقرب الموارد ). اَغرِبَه. غِربان. غُرب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مفرد کلمه شود.

اغرب . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) غریب تر و باغرابت تر. (ناظم الاطباء). غریب تر و عجیب تر. (آنندراج ). دورتر. شگفت تر. (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
اغرب من العنقاء .


اغرب . [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِغُراب ، زاغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ غُراب ،نام پرنده ٔ بزرگی است که سیاه آن را حاتم گویند و آن را بدشگون دانند. و ابقع آن را غراب البین گویند. (از اقرب الموارد). اَغرِبَه . غِربان . غُرب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مفرد کلمه شود.


فرهنگ عمید

غریب تر، باغرابت تر.


کلمات دیگر: