کلمه جو
صفحه اصلی

اعنه

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع عنان لگامها دهانه ها افسارها دوالها .

لغت نامه دهخدا

( اعنة ) اعنة. [ اَ ع ِن ْ ن َ ] ( ع اِ ) ج ِ عِنان ، دوال لگام که بدان اسب و ستور را بازدارند. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ). آنچه از لگام بر دو طرف گردن یعنی راست و چپ چارپای قرار گیرد و بدان ستور را بازدارند. ( از اقرب الموارد ).
- اعنةالخیل ؛ منصبی بوده است در عرب و متصدی این شغل اسبان مردم قریش را در جنگ نگهداری کرده و اداره امور مرکبها زیر نظر او بود. ( از تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 1 ص 20 ).
- ممسک الاعنة ؛ نام صورتی از صور فلکی. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ممسک شود.

اعنة. [ اَ ع ِن ْ ن َ ] (ع اِ) ج ِ عِنان ، دوال لگام که بدان اسب و ستور را بازدارند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). آنچه از لگام بر دو طرف گردن یعنی راست و چپ چارپای قرار گیرد و بدان ستور را بازدارند. (از اقرب الموارد).
- اعنةالخیل ؛ منصبی بوده است در عرب و متصدی این شغل اسبان مردم قریش را در جنگ نگهداری کرده و اداره ٔ امور مرکبها زیر نظر او بود. (از تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 1 ص 20).
- ممسک الاعنة ؛ نام صورتی از صور فلکی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ممسک شود.


فرهنگ عمید

= عنان

عنان#NAME?



کلمات دیگر: