کلمه جو
صفحه اصلی

اعتلاء

فارسی به انگلیسی

exaltation

عربی به فارسی

سربالا يي , فراز , صعود , ترقي , عروج , فرازروي


فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برتری یافتن . ۲ - بلند شدن . ۳ - (اِمص . ) بلندی ، برتری .

لغت نامه دهخدا

اعتلاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )بلند شدن. ( منتهی الارب ) ( از منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). علو. ( المصادر زوزنی ). || بلند برآمدن روز. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( منتهی الارب ). || بر بلندی برکردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بر بلندی برآمدن. ( ناظم الاطباء ).بر زَوَر چیزی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بر زبر چیزی شدن. || قهر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). به طاقت آوردن و چیره گردیدن. ( از اقرب الموارد ). غالب شدن. ( یادداشت مؤلف ). اِستِعلا در تمام معانی. ( از اقرب الموارد ). تعالی. ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نجوم ) بالا بودن فلک کوکبی است از آفتاب و کواکب صاحب اعتلا را علویین گویند و آن زحل و مشتری و مریخ است. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( اِمص ) بلندی. ارتفاع. رفعت. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- اعتلاء لواء دین ؛ بالا بردن درفش دین. کنایه ازعظمت و قدرت دین.


کلمات دیگر: