کلمه جو
صفحه اصلی

اغیر

فرهنگ معین

(اَ یَ ) [ ع . ] (ص تف . ) با غیرت تر.

لغت نامه دهخدا

اغیر. [ اَ ی َ ] ( ع ن تف ) باغیرت تر. ( ناظم الاطباء ). غیورتر. ( یادداشت بخط مؤلف ): و فی الحدیث : «و کان ابراهیم ( ص ) غیوراً و انا اغیر منه ». ( مکارم الاخلاق طبرسی ). و قال [ رسول اﷲ ( ص ) ]: ما اغیرک یا ابی ، انی لاغیر منک و اﷲ اغیر منی. ( یادداشت مؤلف ). قال رسول اﷲ ( ص ): یا امة محمد ان احداً لیس اغیر من اﷲ ان یزنی عبده او تزنی امته... ( تاریخ اصفهان ابونعیم ج 1ص 237 ). || ( اِ ) توتیای مرکبست از شیح و توتیای کرمانی و نبات مصری. ( اختیارات بدیعی نسخه خطی ). و در نسخه دیگر اختیارات ، اغبر با باء موحده ضبط شده و در فهرست مخزن الادویه هم با باء آمده است.

پیشنهاد کاربران

آغئر ( Ağır ) :در زبان ترکی یعنی سنگین


کلمات دیگر: