کلمه جو
صفحه اصلی

اغلاء

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - گران خریدن . ۲ - گران کردن قیمت چیزی .

لغت نامه دهخدا

اغلاء. [ اِ ] ( ع مص ) گران کردن نرخ را. گران خریدن چیز را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به این معنی ناقص واوی است. ( ناظم الاطباء ). گران گردانیدن بهاء: اغلی اغلاء؛ جعله غالیاً. ( از اقرب الموارد ). گران بها کردن. گران بها یافتن. گرانبها خریدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بالیدن و درهم پیچیده شدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). درهم پیچیده شدن و بزرگ گردیدن گیاه. ( از اقرب الموارد ). || سبک گردانیدن برگ درخت مو: اغلی الکرم ؛ خفف من ورقه. ( از اقرب الموارد ). سبک گردانیدن گیاه را از برگ : اغلی النبت ؛اذا خفف من ورقه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). به این معانی نیز واوی است. ( از ناظم الاطباء ). || گران بها خریدن گوشت : اغلی باللحم ؛ اشتراه بثمن غال ، کقوله : کأنها درة اغلی التجار بها. ( از اقرب الموارد ). || جوشانیدن دیگ را.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چون یایی باشد، جوشانیدن دیگ را. ( ناظم الاطباء ). جوشانیدن. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: