کلمه جو
صفحه اصلی

فلاکت بار


مترادف فلاکت بار : فلاکت آمیز، مفلوکانه، نکبت آلود

فارسی به انگلیسی

miserable, deplorable


calamitous, desolate, sore, unhappy, woebegone, wretched


calamitous, desolate, sore, unhappy, woebegone, wretched, miserable, deplorable

مترادف و متضاد

فلاکت‌آمیز، مفلوکانه، نکبت‌آلود


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه فلاکتش هویدا باشد حاکی از نکبت و بدبختی : وضع فلاکت باری داشت .

لغت نامه دهخدا

فلاکت بار. [ ف َ ک َ ] ( نف مرکب ) فلاکت بارنده. آنچه فلاکتش هویدا باشد. حاکی از نکبت و بدبختی : وضع فلاکت باری داشت. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلاکت شود.


کلمات دیگر: