برابر پارسی : واپس ماندگی
عقب ماندگی
برابر پارسی : واپس ماندگی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی
عقب افتادگی، بازماندگی، عقب ماندگی
فرهنگ فارسی
پس ماندگی دنبال افتادگی ( نسبت به دیگران ) .
لغت نامه دهخدا
عقب ماندگی. [ ع َ ق َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عقب افتادگی. پس ماندگی. دنبال افتادگی. ( فرهنگ فارسی معین ). کندسیری و توقف در مسیر به کمال.
فرهنگ فارسی ساره
واپس ماندگ
کلمات دیگر: