مترادف طمع کردن : آزمند شدن، آزور شدن، آزمندی کردن، آزور بودن، حرص ورزیدن، حریص شدن ، امید داشتن، انتظار داشتن، توقع داشتن، امید بستن
متضاد طمع کردن : طمع بریدن، طمع بردن، طمع بستن
برابر پارسی : آزمندی کردن، آز ورزیدن
آزمند شدن، آزور شدن، آزمندی کردن، آزور بودن، حرصورزیدن، حریص شدن ≠ طمع بریدن، طمعبردن، طمع بستن
۱. آزمند شدن، آزور شدن، آزمندی کردن، آزور بودن، حرصورزیدن، حریص شدن ≠ طمع بریدن، طمعبردن، طمع بستن
۲. امید داشتن، انتظار داشتن، توقع داشتن، امید بستن