کلمه جو
صفحه اصلی

علنی


مترادف علنی : آشکار، افشا، جلی، ظاهر، فاش، #مخفیانه

برابر پارسی : آشکار، آشکارا، پیدا، هویدا

فارسی به انگلیسی

open, public, manifest, aboveboard, overt

aboveboard, open, overt, public


فارسی به عربی

صریح

مترادف و متضاد

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

obvious (صفت)
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی

آشکار، افشا، جلی، ظاهر، فاش، #مخفیانه


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آشکارا هویدا جلسه علنی ۲ - به طور آشکارا : علنی مخالفت میکند .

فرهنگ معین

(عَ لَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص نسب . ) آشکارا، هویدا. ۲ - (ق . ) به طور آشکارا.

لغت نامه دهخدا

علنی. [ ع َ ل َ ] ( از ع ، ص نسبی ، ق ) مأخوذ از عربی ِ عَلِن. عَلَن. آشکارا. آشکار. علناً.
- علنی شدن ؛ ظاهر شدن. فاش شدن. آشکار شدن. رجوع به علنی شود.
- علنی کردن ؛ ظاهر کردن. فاش کردن. اظهار کردن. آشکار کردن. رجوع به علنی شود.

فرهنگ عمید

۱. آشکارا، هویدا.
۲. (قید ) = علناً
* علنی شدن: (مصدر لازم ) آشکار شدن.
* علنی کردن: (مصدر متعدی ) آشکار کردن.

۱. آشکارا؛ هویدا.
۲. (قید) = علناً
⟨ علنی شدن: (مصدر لازم) آشکار شدن.
⟨ علنی کردن: (مصدر متعدی) آشکار کردن.


فرهنگ فارسی ساره

آشکار


جدول کلمات

آشکارا ، واجار

پیشنهاد کاربران

واجار

آشکارا

فاش

باهر


کلمات دیگر: