کلمه جو
صفحه اصلی

قاطی کردن


مترادف قاطی کردن : آغشتن، آمیختن، درهم کردن، مخلوط کردن، ممزوج کردن

برابر پارسی : درهم کردن، بهم زدن، آمیزه

فارسی به انگلیسی

blend, mingle, stir, to mix, to confound

to mix, to confound


blend, mingle, stir


مترادف و متضاد

آغشتن، آمیختن، درهم کردن، مخلوط کردن، ممزوج کردن


واژه نامه بختیاریکا

ریدن وا یک

پیشنهاد کاربران

قاطی کردن : قاطی کردن یک واژه ی ترکی است از مصدر "قاتماخ " به معنی در هم آمیختن , مخلوط کردن . که با ورود به زبان فارسی ت به ط بدل شده است .
شهریار گفته است :
تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز
( برای زبان ترکی نمی توان نظیری در دلپسندی پیدا کرد )
اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز
اگر این زبان را با زبانی دیگر در هم آمیزی و قاطی کنی اصالت خود را از دست خواهد داد .
اؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیر
اگر شاعر ( ترک زبان ) زبان اصیل خود را به کلمات فارسی و عربی در هم نیامیزد .
شعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولماز
خوانندگان ( ترک زبان ) شعرش از خواندن شعرش خسته و دلزده و کسیل نخواهند شد .


کلمات دیگر: