مترادف غربال بند : غربتی، کولی، لوری، لولی
غربال بند
مترادف غربال بند : غربتی، کولی، لوری، لولی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - غربال ساز غربال باف . ۲ - کولی غره چی غربتی قرشمال ۳ - زنی که بسیار داد و فریاد کند زنی سخت بی حیاو فحاش .
از ایلات متفرقه فارس
از ایلات متفرقه فارس
لغت نامه دهخدا
غربال بند. [ غ ِ / غ َ ب َ ] ( نف مرکب ) غربال ساز را گویند. ( آنندراج ). آنکه غربال سازد از زه و کم و جز آن. آنکه غربال بافد یا غربال بندد. || کولی. لوری. لولی. غره چی. قره چی. حرامی. چینگانه. فیج. فیوج. قرشمال. غربتی. سوزمانی. زط. || مجازاً زنی که بسیار فریاد کند. زنی سخت بی حیا و فحاش و بدزبان.
غربال بند. [ غ َ ب َ ] ( اِخ ) از ایلات متفرقه فارس.( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ). از ایلات ممسنی فارس.
غربال بند. [ غ َ ب َ ] ( اِخ ) از ایلات متفرقه فارس.( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ). از ایلات ممسنی فارس.
غربال بند. [ غ َ ب َ ] (اِخ ) از ایلات متفرقه ٔ فارس .(جغرافیای سیاسی کیهان ص 90). از ایلات ممسنی فارس .
غربال بند. [ غ ِ / غ َ ب َ ] (نف مرکب ) غربال ساز را گویند. (آنندراج ). آنکه غربال سازد از زه و کم و جز آن . آنکه غربال بافد یا غربال بندد. || کولی . لوری . لولی . غره چی . قره چی . حرامی . چینگانه . فیج . فیوج . قرشمال . غربتی . سوزمانی . زط. || مجازاً زنی که بسیار فریاد کند. زنی سخت بی حیا و فحاش و بدزبان .
فرهنگ عمید
۱. آن که شغلش غربال سازی است و غربال می بافد، غربال باف، غربال ساز.
۲. [مجاز] کولی.
۲. [مجاز] کولی.
کلمات دیگر: