کلمه جو
صفحه اصلی

غیرتمند


مترادف غیرتمند : باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور

متضاد غیرتمند : بی غیرت

فارسی به انگلیسی

mettlesome, red-blooded, zealot, zealous, jealous

مترادف و متضاد

باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور ≠ بی‌غیرت


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه غیرت دارد کسی که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است غیور غیرتناک غیرتی ۲ - حسود .

لغت نامه دهخدا

غیرتمند. [ غ َ / غ ِ رَ م َ ] ( ص مرکب ) آنکه غیرت دارد. کسی که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد. آنکه در حفظ عرض و ناموس متعصب است. غیور. || رشکین و غیور. ( ناظم الاطباء ). حسود. رشک برنده : نَغِرَة؛ زن غیرتمند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

کسی که غیرت دارد، باغیرت، غیور، رشکن.

جدول کلمات

غیور

پیشنهاد کاربران

این واژه تازى ( اربى ) + مند ( صفت ساز پارسى ) است و برابر آن در پارسى مى شود : ستیهشنیک Setiheshnim ( پهلوى: ستیهیشْنیک : غیرتمند ، متعصب ، مردانه ، گردنکش ) ، سِتیهنده Setihandeh ( پهلوى: سِتیهندَگ : غیور ، متعصب ، مردانه ، گردنکش ) ، پِیْورز Peyvarz ( پهلوى:
پِیْورز : متعصب ، غیرتمند ) و رشکین Rashkin ( پارسى و پهلوى: غیور ، غیرتى ، غیرتمند )

باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور


کلمات دیگر: