کلمه جو
صفحه اصلی

فحشا


مترادف فحشا : زنا، معصیت، زشتکاری، فجور، فسق

برابر پارسی : روسپیگری، هرزگی

فارسی به انگلیسی

prostitution, vice, fornication

prostitution, vice


مترادف و متضاد

زنا


معصیت


زشتکاری، فجور، فسق


۱. زنا
۲. معصیت
۳. زشتکاری، فجور، فسق


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - معصیت عمل زشت بدی که از حد در گذرد ۲ - زنا ۳ - نابکاری .

فرهنگ معین

(فَ ) [ ع . فحشاء ] (اِ. ) ۱ - گناه ، کار زشت . ۲ - زنا.

فرهنگ عمید

۱. زنا.
۲. (اسم ) [قدیمی] گناه بزرگ و کار بسیارزشت.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:روسپیگری

پیشنهاد کاربران

کاری که انجام آن باعث از میان رفتن آبرو می شود.

رسواگری. رسواکاری

اینطوری که درفرهنگ ما جا افتاده فحشا یعنی اصل زنا وهمبستری کردن ولذت بردن نامشروع

عمل بسیار ناپسند

گناهان پنهانی


کلمات دیگر: