<hr> <b>برابر پارسی</b> : باهم کنار آمدن، آشتی کردن، سازش کردن <br>

برابر پارسی : باهم کنار آمدن، آشتی کردن، سازش کردن

<div class="boxBd boxLtr"><l w="to-make-peace">to make peace</l>, <l w="to-convey"> to convey</l>, <l w="to-transfer"> to transfer</l></div>

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd">صلح کردن. [ ص ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب )آشتی کردن. سازش کردن. مصالحه. مسالمة : <br>ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای <br>صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست.<div class="au">سعدی.</div>حاکمی گر عدل خواهی کرد با ما یا ستم <br>بنده ایم ار صلح خواهی کرد با ما یا نبرد.<div class="au">سعدی.</div>گر صلح کنی لطیف باشد<br>در وقت بهار مهربانی.<div class="au">سعدی.</div>صائب هزار بار ترا بیش گفته ام <br>با خلق صلح میکن و با خود بجنگ باش.<div class="au">صائب.</div>رجوع به صلح شود.</div>

صلح کردن. [ ص ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب )آشتی کردن. سازش کردن. مصالحه. مسالمة : ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست. سعدی. حاکمی گر عدل خواهی کرد با ما یا ستم بنده ایم ار صلح خواهی کرد با ما یا نبرد. سعدی. گر صلح کنی لطیف باشد در وقت بهار مهربانی. سعدی. صائب هزار بار ترا 

صلح کردن

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد کاربران