برابر پارسی : بزرگوار | گرامی، گرانمایه، ارجمند
عزوجل
برابر پارسی : بزرگوار | گرامی، گرانمایه، ارجمند
فارسی به انگلیسی
may... be honoured and glorified
فرهنگ فارسی
( جمله فعلی ) گرامی است و بزرگ است : منت خدای را - عزوجل - که طاعتش موجب قربت است ٠
مرکب از دو فعل عز جل هر دو صیغه ماضی است بمعنی غالب شد و بزرگ شد و این ماضی برای دوام است عزیز است و بزرگ و ارجمند
مرکب از دو فعل عز جل هر دو صیغه ماضی است بمعنی غالب شد و بزرگ شد و این ماضی برای دوام است عزیز است و بزرگ و ارجمند
لغت نامه دهخدا
عز و جل. [ ع َزْ زَ وَ ج َل ل ] ( ع جمله فعلیه دعایی ) ( از: دو فعل عزّ + جل ) هر دو صیغه ماضی است بمعنی غالب شد و بزرگ شد. و این ماضی برای دوام است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). عزیز است وبزرگ و ارجمند. جمله ای است که عقیب نام خدای تعالی آرند : تا آنگه که بگویند که خدای عزوجل یکی است و بجز از وی خدای نیست. ( ترجمه تفسیر طبری ).
جهان بکام تو دارد خدای عزوجل
بودمساعد تو ذو الجلال و الاکرام.
مکاره دو جهان و وساوس خناس.
عزوجل ایزد مهیمن مُتْعال.
گفتارشان بدان و بگفتار کار کن
تا از خدای عزوجل وحیت آورند.
حفظ و عون خدای عزوجل
بر سر و تَنْش خود و خفتان باد.
دری نبندد تا دیگری بنگشاید.
داد علم علی و عدل عمر.
تا بدان ماند خدا عزوجل.
کریم عزوجل غیب دان و مطلع است
گرش به جهر بخوانی و گر به خفیه و راز.
جهان بکام تو دارد خدای عزوجل
بودمساعد تو ذو الجلال و الاکرام.
فرخی.
خدای عزوجل از تنش بگردانادمکاره دو جهان و وساوس خناس.
منوچهری.
عالم را خاک کف پای تو کرده ست عزوجل ایزد مهیمن مُتْعال.
منوچهری.
ایزد عزوجل مدت... بپایان آورد. ( تاریخ بیهقی ص 91 ). خدای عزوجل ایشان را ازبهر تأیید دولت خداوند مانده است. ( تاریخ بیهقی ص 332 ). و بر آن خدای عزوجل واقف است. ( تاریخ بیهقی ص 374 ).گفتارشان بدان و بگفتار کار کن
تا از خدای عزوجل وحیت آورند.
ناصرخسرو.
گفتند این اسپ فرشته ای بود کی خدای عزوجل به صورت اسپی گماشت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 74 ).حفظ و عون خدای عزوجل
بر سر و تَنْش خود و خفتان باد.
مسعودسعد.
غمین نباشم ازیرا خدای عزوجل دری نبندد تا دیگری بنگشاید.
مسعودسعد.
آنکه او را خدای عزوجل داد علم علی و عدل عمر.
مسعودسعد.
کیست ماهی چیست دریا در مثل تا بدان ماند خدا عزوجل.
مولوی.
قاضی به کشتنم فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همی بیند، بجز خدای عزوجل پناه نمی بینم. ( گلستان سعدی ). گفتم سپاس و منت خدای را عزوجل که از برکت درویشان محروم نماندم. ( گلستان ).کریم عزوجل غیب دان و مطلع است
گرش به جهر بخوانی و گر به خفیه و راز.
سعدی.
بر خدای عزوجل توکل کرد. ( تاریخ قم ص 8 ).فرهنگ عمید
گرامی و بزرگ است. &delta، دربارۀ خداوند گفته می شود
گرامی و بزرگ است. Δ دربارۀ خداوند گفته میشود
دانشنامه عمومی
بلندمرتبه.
عز:عزیز - جل:بزرگوار
پیشنهاد کاربران
والا، ارجمند، گرامی
بزرگواری
عزیز وجلال
عزیز و بزگوار
عزیز و بزرگواری
عزیز و بزرگوار ، فقط براى خدا به کار می رود ، خداى عزیز و بزرگوار
خداوند بزرگ و عزیز و جلال
میشه بزرگواری ، بزرگ . درساتون رو بخونینا از من داشته باشید . 😉
گرامی. عزیز
عزیز و با جلال. عزیز و باشکوه.
بزرگ، بلند مرتبه
پُر فَر و شکوه
عزوجل: دو جمله است که در سیاق فارسی به تأویل صفت می رود به معنای توانا و بزرگ، صفت جدا از موصوف ( ایزد )
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲ )
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲ )
عزّوجلّ به معنای بزرگوار هست
بزرگوار
بلند مرتبه. بزرگوار
گرانقدر و گرانمایه
بزرگوار، بزرگ بودن ، بزرگواری ،
😊😊🙂
😊😊🙂
بزرگوار
فقط برای خداوند منان و متعال به کار می رود
فقط برای خداوند منان و متعال به کار می رود
عزیز و بزرگوار، بلند مرتبه
بزرگواری و بلند مرتبه
که بعد از نام خدا به کار برده مشود
خدای عزوجل
که بعد از نام خدا به کار برده مشود
خدای عزوجل
کلمات دیگر: