کلمه جو
صفحه اصلی

فیس


مترادف فیس : افاده، پز، تبختر، تفرعن، تکبر

فارسی به انگلیسی

pomposity, show, swagger, vainglory, vanity, (swelling with)pride

(swelling with)pride


pomposity, show, swagger, vainglory, vanity


مترادف و متضاد

vainglory (اسم)
غرور، لاف، گزاف، خود ستایی، فیس

افاده، پز، تبختر، تفرعن، تکبر


فرهنگ فارسی

( اسم ) تکبر غرور .
کلاخ سرخ ترکمانان عثمانی

فرهنگ معین

(اِ. ) (عا. ) تکبر، غرور.

لغت نامه دهخدا

فیس. ( اِ ) تکبر. غرور. افاده. ( فرهنگ فارسی معین ). عجب. کبر. بطر. ( یادداشت مؤلف ). لاف زدن. خودستایی. ( یادداشت دیگر ).

فیس. ( اِ ) کلاه سرخ ترکمانان عثمانی. ( یادداشت مؤلف ).

فیس . (اِ) تکبر. غرور. افاده . (فرهنگ فارسی معین ). عجب . کبر. بطر. (یادداشت مؤلف ). لاف زدن . خودستایی . (یادداشت دیگر).


فیس . (اِ) کلاه سرخ ترکمانان عثمانی . (یادداشت مؤلف ).


فرهنگ عمید

۱. ناز.
۲. غرور، تکبر، افاده.

دانشنامه عمومی

فیس (به ایتالیایی: Fiesse) یک کومونه در ایتالیا است که در استان برشا واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
فیس ۱۶ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۲۰۵ نفر جمعیت دارد.

گویش مازنی

/fis/ خودپسندی و فیس - صدای بیرون آمدن باد از سوراخی کوچک

۱خودپسندی و فیس ۲صدای بیرون آمدن باد از سوراخی کوچک


گویش دزفولی

پز ، ژست، تکبر


گویش بختیاری

1. فیس، تکبّر؛ 2. پُز.


واژه نامه بختیاریکا

خودنمایی؛ به خود بالیدن
گُر فیس

پیشنهاد کاربران

در ایل عرب خمسه استان فارس
فیس = به معنای این هست که طرف خیلی قیافه میگیره و دارای تکبر و غرور هست و خود را از دیگران برتر می بیند.

دماغ ( در گویش دری )
فیس گرفتن - دماغ گرفتن، قیافه گرفتن، پوز ( پُز ) گرفتن، رشادت بیجاه کردن


غمزه و افاده در زبان ملکی گالی بشکرد

معنی اصطلاح - > باد دماغ داشتن
مغرور / متکبر بودن
در زبان ملکی گالی بشکرد


کلمات دیگر: