کلمه جو
صفحه اصلی

فیش


مترادف فیش : برگ، برگه، کارت، ورقه

برابر پارسی : برگه

فارسی به انگلیسی

slip, index, card, whoosh, fizz, hiss, index card

fizz, hiss


slip, index card


card, whoosh


مترادف و متضاد

peacockery (اسم)
فیش

self-importance (اسم)
خود بینی، خود ستایی، فیش، خود بزرگ شماری

برگ، برگه، کارت، ورقه


فرهنگ فارسی

( اسم ) کاغذ یا مقوایی که روی آن مطلبی یادداشت شود تا بعدا مورد استفاده قرار گیرد . توضیح معمولا فیشها را به ترتیب الفبایی تنظیم کنند و در جعبه هایی مخصوص ( فیشه ) جا دهند برگه وریقه .
سر نره . یا برجهیدن نر بر ماده و بر آمدن بر آن .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - کاغذهایی در اندازه های کوچک که مطالب را روی آن می نویسند تا بعداً تنظیم و مرتب کنند. ۲ - ورقه ای کاغذی یا مقوایی که روی آن مشخصات کتاب را نویسند. ۳ - ورقه ای کاغذی که اطلاعاتی دربارة حقوق یا مالیات یا وجه پرداخت شده در آن ذکر شود، برگه

[ فر. ] (اِ.) 1 - کاغذهایی در اندازه های کوچک که مطالب را روی آن می نویسند تا بعداً تنظیم و مرتب کنند. 2 - ورقه ای کاغذی یا مقوایی که روی آن مشخصات کتاب را نویسند. 3 - ورقه ای کاغذی که اطلاعاتی دربارة حقوق یا مالیات یا وجه پرداخت شده در آن ذکر شود، برگه . (فره ).


لغت نامه دهخدا

فیش. ( فرانسوی ، اِ ) کاغذ یا مقوایی که مطلبی روی آن یادداشت شود تا بعداً مورد استفاده قرار گیرد. معمولاً فیشها را به ترتیب الفبائی تنظیم کنند و در جعبه های مخصوص ( فیشیه ) جا دهند. برگه.وریقة. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به فیشیه شود.

فیش. [ ف َ ] ( ع اِ ) سر نره. ( منتهی الارب ). رجوع به فَیْشَلة شود. || ( مص ) برجهیدن نر بر ماده و برآمدن بر آن. ( منتهی الارب ). || افتخار کردن و بزرگ منشی نمودن و پنداشتن درخود چیزی که ندارد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فیش . (فرانسوی ، اِ) کاغذ یا مقوایی که مطلبی روی آن یادداشت شود تا بعداً مورد استفاده قرار گیرد. معمولاً فیشها را به ترتیب الفبائی تنظیم کنند و در جعبه های مخصوص (فیشیه ) جا دهند. برگه .وریقة. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به فیشیه شود.


فیش . [ ف َ ] (ع اِ) سر نره . (منتهی الارب ). رجوع به فَیْشَلة شود. || (مص ) برجهیدن نر بر ماده و برآمدن بر آن . (منتهی الارب ). || افتخار کردن و بزرگ منشی نمودن و پنداشتن درخود چیزی که ندارد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. برگه ای که روی آن مطالبی می نویسند و بعد مرتب می کنند.
۲. برگه ای که دریافت و پرداخت پول در آن ثبت می شود.
۳. (برق ) قطعه ای با روکش پلاستیکی برای اتصال دو مدار یا دستگاه الکتریکی.

دانشنامه عمومی

فیش (انگلیسی). فیش Ghoti واژه ای است که برای نشان دادن دشواری نوشتن از روی خوانش انگلیسی زبانزد شده است. fish را بنا بر برخی از دستورهای نوشتار و دبیرهٔ انگلیسی می توان به نادرستی Ghoti نوشت.
در زبان انگلیسی gh همانند همخوان انفجاری دولبی بی واک ‎/f/‎ در واژگانی مانند enough ‎/ɪnʌf/‎ یا tough ‎/tʌf/‎ بیان می شود.
در برخی از واژگان انگلیسی o همانند ی ‎/ɪ/‎ بیان می شود. نمونه را women ‎/wɪmɪn/‎.
در زبان انگلیسی ti همانند همخوان سایشی ش ‎/ʃ/‎ بیان می شود. نمونه را station ‎/steɪʃən/‎ یا motion ‎/oʊʃən/‎.
جرج برنارد شاو برای نشان دادن بیراهی هایی که شاید در نوشتن بنا بر دستورهای دبیرهٔ انگلیسی روی دهد، Ghoti را نمونه آورد که می توان بنا بر این دستورها fish فیش را به ریخت Ghoti نوشت.پیش از جرج برنارد شاو نویسندهٔ انگلیسی چارلز اولییر (۱۷۸۸–۱۸۵۹ ترسایی) در نامه ای به تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۸۵۵ به جیمز هنری لی هانت می نویسد که پسرش ویلیام روش تازه ای برای نوشتن fish یافته است و سپس بیان می کند که می توان fish فیش را Ghoti نوشت.

فیش (خواننده). فیش (انگلیسی: Fish؛ زاده ۲۵ آوریل ۱۹۵۸) یک موسیقی دان اهل است. وی از سال ۱۹۸۱ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده است.

فیش (راینلاند فالتس). فیش (به آلمانی: Fisch) یک شهر در آلمان است که در تریر-زاربورگ واقع شده است. فیش ۳۱۸ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

فرهنگ فارسی ساره

برگه


پیشنهاد کاربران

فیضش


برابر پارسی �فیش� : برگیزه
برگیزه = برگ یزه

برگ همان برگه یا کاغذ است؛ و �یزه� هم گونه دیگری از پسوند �چه� و �ژه� است. که در واژگانی مانند نایژه، آلوچه، دفترچه، درختچه و . . . به کار رفته اند.

I don't believe what do you say


کلمات دیگر: