کلمه جو
صفحه اصلی

فهلویات


برابر پارسی : ها پهلوی

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فهلویه و فهلوی .

فرهنگ معین

(فَ لَ یّ ) (اِ. ) اشعار و ترانه هایی با اوزان عروضی یا هجایی که به زبان ها یا لهجه های محلی و روستایی سروده شده .

لغت نامه دهخدا

فهلویات. [ ف َ ل َ وی یا ] ( اِ ) ج ِ فهلوی و فهلویه. ( فرهنگ فارسی معین ). || به ترانه های ملی ایران اطلاق شده است. رجوع به فهلویه شود.

فرهنگ عمید

اشعار و ترانه هایی که به لهجه های محلی یا روستایی سروده شده، مانند اشعار باباطاهر عریان و ترانه هایی که در فارس، کرمان، و بعضی نواحی دیگر متداول است.

دانشنامه عمومی

فهلویات نامی است که بر دوبیتی های سرود شده به گویش های کهن نواحی فهله (پهله) اطلاق می شود. مفرد آن فهلویه معرب صورت فارسی پهلوی است. بنا بر روایت ابن مقفع نواحی فهله شامل پنج ناحیهٔ اصفهان، ری، همدان، آذربایجان و ماه نهاوند یعنی سرزمین ماد را در بر می گرفته است. ابن خرداذبه پهله یا فهله را شامل ری، اصفهانَ، همدان، دینور، نهاوند، مهرجان کذک، ماسبذان و قزوین دانسته است. کاربرد فهله برای سرزمین ماد به اواخر دوران اشکانی می رسد.نمونه هایی از فهلویات که در متون فارسی آمده، بیشتر به نواحی یاد شده، منسوب است. با این همه از نظر زبان شناختی سرزمین فهله را می توان تا گیلان گسترش داد. بدین ترتیب فهلویات شامل اشعاری است که به گویش های غربی، مرکزی و شمالی ایران سروده شده است.
مینورسکی اعتقاد دارد که پهلوی نام گونهٔ زبانی منطقهٔ پهله بوده است که بعدها به گونه های غربی ایران اطلاق شده است و این گسترش پیدا کرده و بعدها به گونه های زبانی کرانهٔ خزر (دریای گیلان در کهن ترین اسناد ایرانی) نیز اطلاق شده است.
هم چنین در گذشته کسانی را که ترانه های گیلکی می خواندند پهلوی خوان می نامیدند.
نظر عباس اقبال در این زمینه متفاوت است. به نوشته او، در دوره ای که خط و کتب پهلوی و همراه با آن ها اشعار و سرودهای هجایی قدیم ایرانیان از میان می رفت و نظم جدیدی روی کار می آمد، یعنی در قرن اول و دوم هجری، در میان عامه یا ولایاتی که هنوز شعر دری در آن چندان نفوذی نداشت، به همان وضع قدیم اشعار و سرودهایی ترکیب می کردند و می خواندند که هنگام خواندن به نظر موزون و آهنگین می آمد ولی چون آن ها را بر روی کاغذ می نوشتند، آشنایان به عروض عرب آن ها را در ردیف کلام منثور می گرفتند؛ و به همین علت هم آن نوع اشعار را پهلویات می گفتند؛ یعنی اشعار ولایتی در مقابل سخن دری که زبان شهرها و دربار و علو و ادب بود و پهلویات در ولایات ساحلی دریای گیلان و آذربایجان و قسمت غربی ایران از ری به طرف مغرب بسیار معمول بوده و شعرای معتبری مثل بندار رازی و باباطاهر عریان و کافی ظفر همدانی به آن الحان اشعاری سروده اند و هنوز هم در بعضی از قسمت های گیلان اهالی هر آوازی را که با زبان پارسی ترکیب شود تصنیف و آوازهای گیلکی را که لهجهٔ خاص ایشان است را پهلوی می گویند.

دانشنامه آزاد فارسی

فَهْلَویات
(جمع فهلوی، معرب واژۀ پهلوی) اشعار هجایی قدیمیِ سروده شده به لهجه های محلی ایران مانند لُری، گیلکی، سمنانی و جز آن. در کهن ترین مآخذ به جای مانده از دورۀ اسلامی، این اشعار که قالب بیشتر آن ها دوبیتی و بحر اغلب آن ها هزج و مشاکل است، فهلوی یا فهلویات ثبت شده است. وزن و آهنگ فهلویات از عروض عرب گرفته نشده و پیش از اسلام در ایران رواج داشته است. برای مثال، سرود «آتش کرکوی» که از اشعار شش هجایی اواخر دورۀ ساسانی یا اوایل عهد اسلامی است، ماهیتی کاملاً ایرانی دارد. بعدها وزن هجایی فهلویات دگرگونی یافت و گونۀ جدید این اشعار جایگزین شعر بومی ایران شد. ویژگی مهم فهلویات به کاررفتن واژه های کهن فارسی و اصطلاحات زیبا و تعبیرات بومی در آن هاست. از نمونه هایی که شمس قیس رازی در المعجم آورده است درمی یابیم که دوبیتی ها و فهلویات شعرهایی قافیه دارند و قافیه در آن ها گاه به اعتبار آهنگ کلمه به وجود می آید. سرایندگان فهلویات اغلب ناشناس اند، اما از فهلوی سرایان شناختۀ ایرانی می توان محمد مغربی، بندار رازی، صفی الدین اردبیلی، محمد صفی مازندرانی و باباطاهر عریان را نام برد. حسین کوهی کرمانی نخستین کسی است که ترانه های ملی و بومی ایران را در دو اثر با نام های ترانه های ملی ـ فهلویات (۱۳۱۰ش) و هفتصد ترانه (۱۳۱۷ش) گرد آورده و به چاپ رسانده است.


کلمات دیگر: