کلمه جو
صفحه اصلی

طائف


مترادف طائف : اسم، طواف کننده، طواف گر، شبگرد، عسس، میرشب

فارسی به انگلیسی

circumambulating, one who performs the rites of circumambulation at kaaba, one who performs the rites of circumambulation at kabeh

one who performs the rites of circumambulation at Ka'beh


فرهنگ اسم ها

اسم: طائف (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tā’ef) (فارسی: طائف) (انگلیسی: taef)
معنی: طواف کننده، ( اَعلام ) شهر تابستانی عربستان سعودی در غرب آن کشور

مترادف و متضاد

اسم


طواف‌کننده، طواف‌گر


شبگرد، عسس، میرشب


فرهنگ فارسی

شهریست در حجاز جنوبیدر ۱۲ فرسنگی مشرق مکه : دارای ۴٠٠٠٠ تن سکنه : محصول عمده انگور گواراست و مویز آن مورد مثل است . توضیح در قدیم شهری بود از بلاد ثقف در وادیی که ابتدای آن از [ لقیم ] و انتهای آن تا [ وهیط ] - که دو دهند - بوده .
طوف کننده، طواف کننده، کسی که گردجائی بگردد، عسس، شبگرد
۱ - طواف کننده . ۲ - شبگرد عسس .

شهریست در حجاز جنوبیدر ۱۲ فرسنگی مشرق مکه : دارای ۴٠٠٠٠ تن سکنه : محصول عمده انگور گواراست و مویز آن مورد مثل است . توضیح در قدیم شهری بود از بلاد ثقف در وادیی که ابتدای آن از [ لقیم ] و انتهای آن تا [ وهیط ] - که دو دهند - بوده .
۱ - طواف کننده . ۲ - شبگرد عسس .
پاسبان شب عسس شبگرد

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . طائف ] (اِفا. ) ۱ - طواف - کننده . ۲ - شبگرد.

لغت نامه دهخدا

طائف . [ ءِ ] (اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه ٔ آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان . یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه ٔ کعبه . یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه ٔ شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام . یا برای آنکه مردی از طایفه ٔ صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری . سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست . (نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه . و از وی ادیم خیزد. (حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه :
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست .

فردوسی .


و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 7240، 246، 254، 261، 295، 305، 479 و تاریخ سیستان ص 71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ٔ ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه ٔ معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله . یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله ٔ نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است . در قدیم این شهر را وج ّ می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. (مراصد الاطلاع ) :
سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن .

امیر معزی .


مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است . و اثمارش نیکوو بسیار است . (نزهة القلوب ص 2).

طائف . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) پاسبان شب . عسس . شبگرد. (منتهی الارب ). || خانه ٔ کمان که مابین گوشه و ابهر است و یا نزدیک عظم ذراع از کبد قوس . (تاج العروس ) (منتهی الارب ). || گاو نر که نزدیک طرف خرمن باشد. || سنگ از کوه بیرون جسته . || خادم که بنرمی و عنایت خدمت کند. (منتهی الارب ). || طوف کننده . (آنندراج ). || خیال که در خواب کنند. || وسوسه . || خشم . (آنندراج ) (منتهی الارب ).


طایف . [ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به طایفا شود.


طایف . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به طائف شود.


طایف. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به طائف شود.

طایف. [ ی ِ ] ( اِخ ) رجوع به طایفا شود.

طائف. [ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) پاسبان شب. عسس. شبگرد. ( منتهی الارب ). || خانه کمان که مابین گوشه و ابهر است و یا نزدیک عظم ذراع از کبد قوس. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ). || گاو نر که نزدیک طرف خرمن باشد. || سنگ از کوه بیرون جسته. || خادم که بنرمی و عنایت خدمت کند. ( منتهی الارب ). || طوف کننده. ( آنندراج ). || خیال که در خواب کنند. || وسوسه. || خشم. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

طائف. [ ءِ ] ( اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان. یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه کعبه. یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام. یا برای آنکه مردی از طایفه صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری. سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست. ( نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه. و از وی ادیم خیزد. ( حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه :
ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست.
فردوسی.
و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 7240، 246، 254، 261، 295، 305، 479 و تاریخ سیستان ص 71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله. یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است. در قدیم این شهر را وج می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. ( مراصد الاطلاع ) :
سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن.
امیر معزی.
مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است. و اثمارش نیکوو بسیار است. ( نزهة القلوب ص 2 ).

فرهنگ عمید

طواف کننده.

دانشنامه عمومی

طائف (به عربی: الطائف) شهری در استان مکه کشور عربستان سعودی است.
طائف ۱٬۸۷۹ متر ارتفاع و ۵۲۱٬۲۷۳ نفر (سرشماری ۲۰۰۴) جمعیت دارد
این شهر در دوران جاهلیت مقر لات خدای اعراب بت پرست بود و امروزه به واسطه قرار داشتن آرامگاه عبدالله بن عباس و دو فرزند محمد بن عبدالله در آن مکانی مورد احترام برای مسلمانان است.
معاهده طائف در سال ۱۹۳۴ که به جنگ عربستان و یمن پایان داد، در این شهر به امضاء رسید.
این شهر اصلی ترین تفریح گاه تابستانی کشور است و خانواده سلطنتی سعودی به طور سنتی در گرم ترین ماه های سال به آن کوچ می کنند.
طائف در مرکز یک ناحیه کشاورزی قرار گرفته که انگور و عسل آن معروف است.

دانشنامه آزاد فارسی

طائِف
قصر شبرا در طائف
شهری در حجاز، در ۱۲۰کیلومتری جنوب شرقی مکه، واقع در عربستان سعودی، با ۴۱۰هزار نفر جمعیت (۱۹۹۱). چهارمین شهر بزرگ عربستان و در مسیر جادۀ ریاض به مکه است. ارتفاعش از سطح دریا ۱۶۸۰ متر، و شهری خوش آب وهوا و خوش منظره است. زمین های حاصل خیز و آب فراوان، آن را مستعد کشاورزی کرده و محصولاتش گندم، انواع میوه، به ویژه انگور و انار، و نیز سبزی های خوردنی است. پایتخت تابستانی عربستان سعودی شمرده می شود و شاه و شاهزادگان و دولتمندان عربستان در آن جا کاخ ها و کوشک های بزرگ و زیبا دارند. پیش از اسلام مرکز قبیلۀ ثقیف بود. تاجران ثقیف و قُرَیش نزد خسرو انوشیروان رفتند و او کسانی را به طائف فرستاد تا آن شهر را با برج و بارو مستحکم سازند. بر سر مالکیت طائف بین قبیله های عرب مکرر نزاع درمی گرفت. بُت لات در این شهر قرار داشت. در پیمان طائف میان پیامبر اسلام و ثقیف، این شهر، که تالی مکه بود، حَرَم اعلام شد. معاویه سدی در ۳۰کیلومتری شمال شرقی آن جا ساخت (۵۸ق) که هنوز محفوظ است. در اوایل اسلام، از آن جا که میوه های طائف به مکه صادر می شد، این شهر را «باغ حَرَم» می خواندند. ماجرای ابوسفیان و سمیّه و تولد زیاد بن ابیه، که در تاریخ عرب معروف است، در طائف اتفاق افتاد. حجّاج بن یوسف ثقفی نیز زادۀ این شهر بود. وهابی ها در اوایل قرن ۱۹ شهر را تاراج کردند. در ۱۸۱۳ به تصرف مصریان درآمد و سرانجام حسین بن علی، پادشاه حجاز، در جنگ با وهابیان طائف را تسخیر کرد (۱۹۳۴). امام یمن مدعی مالکیت آن جا بود، لیکن پیمان طائف (۱۹۳۴/۱۳۵۳ق) حاکمیت عربستان سعودی را بر آن رسمیت و قطعیت داد.

نقل قول ها

طائف شهری در نزدیکی مکه در منطقه حجاز،درکشور عربستان سعودی .
• و دوشنبه بیست و دوم ذی الحجه به طایف رسیدیم که از مکه تا آن جا دوازده فرسنگ باشد.طائف ناحیتی است بر سر کوهی. به ماه خرداد چنان سرد بود که در آفتاب می بایست نشست و به مکه خربزه فراخ بود و آنچه قصبه طایف است شهرکی است و حصاری محکم دارد، بازارکی کوچک و جامعی مختصر دارد و آب روان و درختان نار و انجیر بسیار داشت. قبر عبدالله عباس رضی الله عنه آن جاست به نزدیک آن قصبه و خلفای بغداد آن جا مسجدی عظیم ساخته اند و آن قبر را در گوشه آن مسجد بردست راست محراب و منبر. و مردم آن جا خانه ها ساخته اند و مقام گرفتهسفرنامه ناصرخسرو بخش 66• سیاره در آهنگ او، حیران ز بس نیرنگ او //در تاختن فرهنگ او،از حد طائف تاختنامیرمعزی• ایا کان مروت صدر والا/ مکان مردی و گنج لطائف• نظیرت در سخا و مردمی نیست / نه در مرو و نه بغداد و نه طائفانوری• ز پرمایه چیزی که آید به دست/ز روم و ز طائف همه هرچه هستناشناس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طائف، از شهرهای حجاز در شرق مکّه می باشد.
از آن در باب حج نام برده اند.
میقات مردم طائف
میقات مردم طائف و کسانی که از راه طائف به مکّه می روند، قرن المنازل است.

جدول کلمات

شبگرد, طواف کننده

پیشنهاد کاربران

طائف اربی ( عربی ) شده ی واژه ی پارسی تپه است.


کلمات دیگر: