کلمه جو
صفحه اصلی

صیغه


مترادف صیغه : متعه، نکاح موقت، شکل، صورت، فرم، هیئت، خطبه

فارسی به انگلیسی

concubine, fashion, formula, form, model, paradigm, voice

fashion, formula, concubine, form, model, paradigm


concubine


عربی به فارسی

قطع , اندازه شکل , نسبت , فورمول


مترادف و متضاد

concubine (اسم)
معشوقه، صیغه، رفیقه، متعه

متعه، نکاح‌موقت


شکل، صورت، فرم، هیئت


خطبه


۱. متعه، نکاحموقت
۲. شکل، صورت، فرم، هیئت
۳. خطبه


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر چیز در قالب ریخته شده . ۲ - شکل هیئت . ۳ - خلقت آفرینش . ۴ - هیئتی که برای کلمه حاصل گردد بواسطه تقدیم و تاخیر حروف و تغییر حرکات و سکنات آن : صیغت جمع صیغت مفرد ۵ - نکاح موقت ۶ - زنی که تو را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دایمی و همیشگی با ذکر مهر و آن را شرایط و احکام خاصی است زن غیر دایم . ۷ - کلمه ای که به وقت معامله و عقد نکاح بر زبان جاری کنند . یا چه صیغه ایست ۱ ? - چه هیئت دستوری دارد ۲ . ? - چه معنی دارد ? یا صیغه تفضیل . صفت ( تفضیلی ) .
اشکنه

فرهنگ معین

(غَ یا غِ ) [ ع . صیغة ] (اِ. ) ۱ - هرچیز در قالب ریخته شده . ۲ - ریخت ، شکل . ۳ - عقد موقت . ۴ - صورتی از کلمه که شخص یا زمان فعل را نشان می دهد.

لغت نامه دهخدا

صیغة. [ ص َی ْ ی ِ غ َ ] (ع اِ) اشکنه . (منتهی الارب ).


( صیغة ) صیغة. [ غ َ ] ( ع اِ )خلقت. ( اقرب الموارد ) ( غیاث اللغات ). نوع. ( اقرب الموارد ). || طور. طریقت. ریخت. شکل. || هیأتی است که حاصل شود کلمه را باعتبار تقدم و تأخر حروف و حرکات و سکون آن. ( غیاث اللغات ). صورت کلمه. صورت. ج ، صَیغ: صیغه مفرد. صیغه جمع. || ( ص ) سهام صیغه ؛ یعنی همه از کار و عمل یک کس است. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) اصل : هو من صیغة کریمه ؛ یعنی از اصل بزرگ است. ( منتهی الارب ).

صیغة. [ ص َی ْ ی ِ غ َ ] ( ع اِ ) اشکنه. ( منتهی الارب ).
صیغه. [ غ َ /غ ِ ] ( از ع اِ ) متعه. در تداول عوام ، و عرف فقها، زنی است که او را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دائمی و همیشگی با ذکر مهر و آنرا شرایط و احکام خاصی است. از جمله آنکه زن صیغه را طلاق نیست و چون مدت معین او بسر آید از شوی خویش بریده گردد و او را از مال شوی و شوی را از مال وی ارث نیست مگر با شرط وعده او دو طهر است :
چنان رسم بد در جهان رو نهفت
که بی صیغه مرغان نگردند جفت.
شفیع اثر( از آنندراج ).
- امثال :
مگر ما از صیغه ایم و شما از عقدی .

صیغه . [ غ َ /غ ِ ] (از ع اِ) متعه . در تداول عوام ، و عرف فقها، زنی است که او را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دائمی و همیشگی با ذکر مهر و آنرا شرایط و احکام خاصی است . از جمله آنکه زن صیغه را طلاق نیست و چون مدت معین او بسر آید از شوی خویش بریده گردد و او را از مال شوی و شوی را از مال وی ارث نیست مگر با شرط وعده ٔ او دو طهر است :
چنان رسم بد در جهان رو نهفت
که بی صیغه مرغان نگردند جفت .

شفیع اثر(از آنندراج ).


- امثال :
مگر ما از صیغه ایم و شما از عقدی .

صیغة. [ غ َ ] (ع اِ)خلقت . (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). نوع . (اقرب الموارد). || طور. طریقت . ریخت . شکل . || هیأتی است که حاصل شود کلمه را باعتبار تقدم و تأخر حروف و حرکات و سکون آن . (غیاث اللغات ). صورت کلمه . صورت . ج ، صَیغ: صیغه ٔ مفرد. صیغه ٔ جمع. || (ص ) سهام صیغه ؛ یعنی همه از کار و عمل یک کس است . (منتهی الارب ). || (اِ) اصل : هو من صیغة کریمه ؛ یعنی از اصل بزرگ است . (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

۱. نکاح موقت.
۲. (اسم، صفت ) [مجاز] زنی که برای مدت محدود و معیّن به عقد ازدواج مرد درآید، زن غیر دائمی، زن موقتی، مُتعه.
۳. (اسم ) (ادبی ) در دستور زبان، هیئت و شکلی که با کم و زیاد کردن حروف یا تغییر حرکات به فعل داده شود: صیغهٴ مفرد، صیغهٴ تثنیه، صیغهٴ جمع.
۴. (اسم ) (فقه، حقوق ) عبارتی که هنگام معامله و خریدوفروش و عقد نکاح بر زبان جاری می کنند و دلیل بر رضای طرفین است.
۵. (اسم ) نوع، هیئت، اصل، ریخت، شکل.
۶. (اسم ) [قدیمی] عنوان.
* صیغه جاری کردن: (فقه، حقوق ) صیغه خواندن، صیغۀ عقد ازدواج، طلاق، یا معامله را خواندن.

۱. نکاح موقت.
۲. (اسم، صفت) [مجاز] زنی که برای مدت محدود و معیّن به عقد ازدواج مرد درآید؛ زن غیر‌دائمی؛ زن موقتی؛ مُتعه.
۳. (اسم) (ادبی) در دستور زبان، هیئت و شکلی که با کم و زیاد کردن حروف یا تغییر حرکات به فعل داده شود: صیغهٴ مفرد، صیغهٴ تثنیه، صیغهٴ جمع.
۴. (اسم) (فقه، حقوق) عبارتی که هنگام معامله و خریدوفروش و عقد نکاح بر زبان جاری می‌کنند و دلیل بر رضای طرفین است.
۵. (اسم) نوع؛ هیئت؛ اصل؛ ریخت؛ شکل.
۶. (اسم) [قدیمی] عنوان.
⟨ صیغه جاری کردن: (فقه، حقوق) صیغه‌ خواندن؛ صیغۀ عقد ازدواج، طلاق، یا معامله را خواندن.


دانشنامه عمومی

صیغه می تواند به موارد زیر اشاره کند:
متعه یا نوعی ازدواج موقت در مذهب شیعه
صورت های مختلف کلمات و عبارات به خصوص افعال در دستور زبان
عبارت مخصوص هر قرارداد (به خصوص در حقوق اسلامی)

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ازدواج موقت

صیغه (دستور زبان). صیغه ( دستور زبان)
رجوع شود به:ساخت

جدول کلمات

شکل , نوع

پیشنهاد کاربران

صیغه:[اصطلاح حقوق] در عقود وایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ درست نیست.


کلمات دیگر: