مترادف فکر : اندیشه، پندار، تأمل، تعقل، تفکر، سگالش، خاطره، خاطر، یاد، نظریه، انگار، تصور، خیال، فرض، گمان، وهم، رای، عقیده، قصد، نیت، کله، مغز، صرافت
برابر پارسی : گمان، اندیشه، باور، سگالش
thought, reflection, idea, mind, care
head, headpiece, idea, impression, mind, reflection, thinking, thought
هوش , فهم , قوه درک , عقل , خرد , سابقه , مباهات , بهترين , سربلندي , برتني , فخر , افاده , غرور , تکبر , سبب مباهات , تفاخر کردن , گمان , انديشه , فکر , افکار , خيال , عقيده , نظر , قصد , سر , مطلب , چيزفکري , استدلا ل , تفکر
رای، عقیده، قصد، نیت
کله، مغز
صرافت
اندیشه، پندار، تامل، تعقل، تفکر، سگالش
خاطره، خاطر، یاد
نظریه
انگار، تصور، خیال، فرض، گمان، وهم
۱. اندیشه، پندار، تامل، تعقل، تفکر، سگالش
۲. خاطره، خاطر، یاد
۳. نظریه
۴. انگار، تصور، خیال، فرض، گمان، وهم
۵. رای، عقیده، قصد، نیت
۶. کله، مغز
۷. صرافت
اندیشه یا تصور یا نظر یا هرگونه محصول دیگر تفکر
(فِ کْ) [ ع . ] (اِ.) اندیشه ؛ ج . افکار.
(فِ کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ فکرت .
فردوسی .
شفائی (از آنندراج ).
حافظ.
فرخی .
ناصرخسرو.
مسعودسعد.
خاقانی .
ناصرخسرو.
۱. فعالیت آگاهانۀ ذهن برای دریافتن چیزی؛ اندیشه.
۲. محصول فعالیت ذهنی.
۳. مشغولیت ذهنی.
۴. ذهن.
۵. برنامه؛ هدف.
۶. توجه؛ نگرانی.
〈 فکر کردن: (مصدر لازم) اندیشه کردن؛ اندیشیدن.
فکرت#NAME?