کلمه جو
صفحه اصلی

قابل تجزیه


برابر پارسی : تکه تکه شدنی

فرهنگ فارسی

تجزیه پذیر آنچه بتوان اجزائ آنرا تفکیک کرد .

لغت نامه دهخدا

قابل تجزیه. [ ب ِ ل ِ ت َ ی َ ] ( ص مرکب ) تجزیه پذیر، آنچه بتوان اجزاء آن را تفکیک کرد.


کلمات دیگر: