کلمه جو
صفحه اصلی

عطا کردن


مترادف عطا کردن : بخشیدن، دادن، مرحمت کردن، هبه کردن

برابر پارسی : بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن | بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن

فارسی به انگلیسی

gift, grant, vouchsafe

مترادف و متضاد

vouchsafe (فعل)
تسلیم شدن، تفویض کردن، بخشیدن، پذیرفتن، اعطا کردن، لطفا حاضر شدن، عطاکردن

بخشیدن، دادن


مرحمت کردن، هبه کردن


۱. بخشیدن، دادن
۲. مرحمت کردن، هبه کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) بخشیدن انعام کردن .

لغت نامه دهخدا

عطا کردن. [ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دادن و بخشیدن و انعام کردن. ( ناظم الاطباء ). اهدا کردن. ارزانی داشتن. اجداء. اشبار. اعطاء. انالة. جدو. عطاء. مَیح. معاطاة :
جان و دل منی و دل و جان دریغ نیست
گر من ترا که هم دل و جانی عطا کنم.
مسعودسعد.
بوسیم عطا کردی زان کرده پشیمانی
دانی که خطا کردی دیگر نکنی دانم.
خاقانی.
در عدم کی بود ما را خود طلب
بی سبب کردی عطاهای عجب.
مولوی.
گفت از باغ خدا بنده خدا
گر خورد خرما که حق کردش عطا.
مولوی.
اًسهاب ؛ بسیار عطا کردن. مکاهنة؛ عطا کردن بی پاداش.

پیشنهاد کاربران

هنا، بخشیدن، دادن، مرحمت کردن، هبه کردن

مبذول داشتن

ارزانی داشتن ، ارزانی دادن

confer a title/degree/honour etc on/upon=to officially give someone a title etc, especially as a reward for something they have achieved = bestow


کلمات دیگر: