مترادف عایل : پراولاد، پرعائله، معیل، درویش، محتاج، نیازمند
عایل
مترادف عایل : پراولاد، پرعائله، معیل، درویش، محتاج، نیازمند
مترادف و متضاد
۱. پراولاد، پرعائله، معیل
۲. درویش، محتاج، نیازمند
فرهنگ فارسی
( صفت ) نیازمند درویش جمع عاله عیل .
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . عائل ] (ص . ) نیازمند، تهی - دست .
لغت نامه دهخدا
عایل. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به عائل شود.
عائل.[ ءِ ] ( ع ص ) از عیل. درویش. نیازمند. ج ، عالَة و عُیَّل و عَیلی ̍. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
زنده از تو شاد از تو عائلی
مغتذی بی واسطه بی حائلی.
زنده از تو شاد از تو عائلی
مغتذی بی واسطه بی حائلی.
مولوی.
|| ( از عول ) غالب از هر چیزی. || ترازوی مایل. ( منتهی الارب ).فرهنگ عمید
= عائل
عائل#NAME?
نیازمند، درویش.
جدول کلمات
درویش ، نیازمند
کلمات دیگر: