کلمه جو
صفحه اصلی

فهرست


مترادف فهرست : سیاهه، صورت، لیست

برابر پارسی : پهرست

فارسی به انگلیسی

appendix, canon, enumeration, list, register, roll, index

list, appendix, register, enumeration, index, table, gloss, glossary, roster, inventory, bill, contents, docket, listing, roll, roll call, schedule


appendix, canon, enumeration, list, register, roll


فارسی به عربی

اسطورة , دلیل , ذخیرة فنیة , قائمة , لفة ، استحضار

مترادف و متضاد

index (اسم)
راهنما، نما، فهرست، شاخص، فهرست راهنما، علامت، سبابه، نمایه، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد

file (اسم)
صف، صورت، خط، پرونده، فهرست، ضبط، سوهان، اهن سای، دسته کاغذ های مرتب، قطار

roll (اسم)
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده

list (اسم)
کنار، صورت، ریز، نرده، سیاهه، فهرست، جدول، کجی، شیار، سجاف، فرد، میدان نبرد

inventory (اسم)
سیاهه، صورت کالا، فهرست، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی

schedule (اسم)
صورت، برنامه، فهرست، جدول، برنامه زمانی، جدول زمانی، فرانما

registry (اسم)
دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد

table (اسم)
لوح، فهرست، جدول، میز، سفره، کوهمیز، لیست

catalog (اسم)
کاتالوگ، فهرست، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون

repertory (اسم)
انبار، مخزن، کاتالوگ، فهرست

roster (اسم)
صورت، فهرست، سیاهه وظایف، سیاهه نامه ها

concordance (اسم)
موافقت، هم اهنگی، فهرست، مطابقت، کشف اللغات، تطبیق نامه، هم شیبی، راهنمای مطالب و موضوعات کتاب

سیاهه، صورت، لیست


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن ۲ - صورت اسامی چیزی .

لیست، صورت، سیاهه


فرهنگ معین

(فِ رِ ) (اِ. ) ۱ - راهنمای کتاب که در آن فصل ها و موضوعات کتاب و صفحات مربوط به آنها در آن نوشته است . ۲ - صورت اسامی چیزی .

لغت نامه دهخدا

فهرست. [ ف ِ رِ ] ( معرب ، اِ ) ( معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن. || صورت اسامی چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. ( برهان ). نمودار. خلاصه. ملخص :
شاهی که گر بیان دهد اخلاق او خرد
فهرست بأس حیدر و عدل عمر شود.
مسعودسعد.
صاحب خبر غیب نخوانده ست بسدره
چون سیرت نیکوش به فهرست سیر بر.
سنایی.
اشارات ومواعظ آن را که فهرست مصالح دین و دنیاست نمودار سیاست خواص و عوام ساخت. ( کلیله و دمنه ).
فهرست مکارم باد اخبار تو عالم را
تاریخ معالی باد آثار تو عالم را.
خاقانی.
مگر فهرست نیکوئی است آن خط
که بی پرگار و بی مسطر کشیدی.
خاقانی.
عدل است و دین دوگانه ز یک مادر آمده
فهرست ملک از این دو برادر نکوتر است.
خاقانی.
چو گشت این سه فهرست پرداخته
سخنهای با یکدگر ساخته.
نظامی.
ترکیب ها:
- فهرست نویس . فهرست نویسی. رجوع به هر یک از این کلمات شود.

فهرسة. [ ف َ رَ س َ ] ( ع مص ) فهرست کتاب نوشتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فهرست . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) (معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن . || صورت اسامی چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان ). نمودار. خلاصه . ملخص :
شاهی که گر بیان دهد اخلاق او خرد
فهرست بأس حیدر و عدل عمر شود.

مسعودسعد.


صاحب خبر غیب نخوانده ست بسدره
چون سیرت نیکوش به فهرست سیر بر.

سنایی .


اشارات ومواعظ آن را که فهرست مصالح دین و دنیاست نمودار سیاست خواص و عوام ساخت . (کلیله و دمنه ).
فهرست مکارم باد اخبار تو عالم را
تاریخ معالی باد آثار تو عالم را.

خاقانی .


مگر فهرست نیکوئی است آن خط
که بی پرگار و بی مسطر کشیدی .

خاقانی .


عدل است و دین دوگانه ز یک مادر آمده
فهرست ملک از این دو برادر نکوتر است .

خاقانی .


چو گشت این سه فهرست پرداخته
سخنهای با یکدگر ساخته .

نظامی .


ترکیب ها:
- فهرست نویس . فهرست نویسی . رجوع به هر یک از این کلمات شود.

فرهنگ عمید

بخشی در اول یا انتهای کتاب، مجله، و مانند آن که به طور اجمالی عناوین، موضوعات، و مطالب را شرح می دهد.

دانشنامه عمومی

فهرست (پایگاه داده). فهرست گذاری (به انگلیسی: Indexing) در پایگاه داده روشی برای ارائه دسترسی سریع به مقادیر یک یا چند ستون است.. این بهبود در بازیابی، در ازای هزینه ی بیشتر در هنگام تغییر/درج/حدف رکورد ها می باشد. به بیانی دیگر، استفاده از فهرست، فرایند بازیابی (Retrieval) را سرعت میبخشد، ولی در هنگام حذف و اضافه یا تغییر مقادیر، هم داده باید تغییر کند و هم فهرست باید به روز شود، و این به معنای هزینه ی بیشتر است.
به عنوان مثال، برای به دست آوردن رکورد حساب با داشتن شماره حساب، به جای آنکه در بین تمامی حساب ها جستجو شود، سامانه پایگاه داده می تواند ابتدا به فهرست برای یافتن شماره بلوک دیسکی که رکورد مرتبط در آن است مراجعه کند، و سپس تنها به آن بلوک دیسک مراجعه کرده و رکورد را استخراج کند.

فرهنگ فارسی ساره

پهرست


فرهنگستان زبان و ادب

{catalogue} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی، عمومی] سیاهه ای از کتاب ها و سایر مواد کتابخانه ای متعلق به مجموعه ای خاص
{list} [عمومی] صورت اسامی افراد یا اشیا یا هر چیز دیگر متـ . سیاهه 2، صورت 4

جدول کلمات

سیاهه

پیشنهاد کاربران

لیست؛ سیاهه

سیاهه، لیست

فهارس ، جمع فهرست

درود
این واژه پارسی پهلوی و
پهرست
بوده است که در گویش تازی شده
پ با ف
واگشته است گونه ی
پردوس
یا
سپارش
که به واژگان
فردوس و سفارش
واگشته است.


کلمات دیگر: