کلمه جو
صفحه اصلی

عزت نفس


مترادف عزت نفس : مناعت طبع

برابر پارسی : خود بزرگواری

فارسی به انگلیسی

pride, self-esteem, self-respect, amour-propre

self-respect


amour-propre, pride, self-esteem, self-respect


مترادف و متضاد

amour-propre (اسم)
عزت نفس، غرور، شخصیت

self-esteem (اسم)
عزت نفس، شخصیت، احترام بنفس

self-regard (اسم)
عزت نفس، حفظ منافع شخصی

self-respect (اسم)
عزت نفس، احترام بخود، شرافت نفس، مناعت طبع

مناعت‌طبع


دانشنامه عمومی

عزت نفس از دو بخش مهم تشکيل مي شود : 1- باور خودتوانمندي به معناي داشتن اطمينان به توانائي فکر کردن . درک کردن . آموختن . انتخاب کردن و تصميم گيري براي خود . 2- احترام به خود...


عزت نفس یا حرمت نفس (به انگلیسی: Self-esteem)، اصطلاحی در روانشناسی است که بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود می باشد.
عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، دربارهٔ ارزش و اهمیت خود دارد. حرمت نفس را می توان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که حرمت نفس دارد معتقد است که انسان مقدّس است و به دلیل این مقدّس بودن نمی توان او را قربانی اعتقادهای دیگران کرد، عامل بعد اینکه همهٔ انسان ها با هم متفاوتند؛ یعنی بین افراد مختلف با نژادها و قومیت های مختلف هیچ فرقی وجود ندارد و همین طور انسان ها با هم برابرند، عامل دیگر خود دوستی و احساس رضایت داشتن از آنچه که هستم و هرچه که هستم و همین طور نداشتن شرم و خجالت از وجود خود است. اصولاً می توان حرمت نفس را در امور مختلف زندگی شرح داد. افرادی که دارای حرمت نفس پایین هستند در زندگی خود با مشکلات فراوان روبرو می شوند.به باورکارل راجرز تمامی انسان ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمندند. در درجهٔ نخست، عزت نفس نشان دهندهٔ احترامی است که دیگران برای ما قائل اند. هنگامی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان می دهند و آن ها را جدای از رفتارهایشان به عنوان انسان هایی که از شایستگی های درونی برخوردارند می پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن ها کمک می کنند. اما هنگامی که والدین به کودکان توجه مثبت شرطی نشان داده و در واقع هنگامی آن ها را می پذیرند که به شیوهٔ مورد نظر و مطلوب رفتار می کنند، کودکان درشرایط ارزشی قرار می گیرند و گمان می کنند که فقط هنگامی شایستگی دارند که مطابق با خواست والدین رفتار کنند.
برای آنکه هر شخص توان بالقوه ی منحصر به فردی دارد، کودکانی که به شرایط ارزشی دچار می گردند، تا اندازه ای در درون خویش احساس ناامیدی می کنند. آن ها نمی توانند کاملاً مطابق با خواست دیگران عمل کنند، و با خود نیز روراست باشند. اما، این به این معنا نیست که ابراز خود ناگزیر به تعارض منجر می گردد. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوهٔ خویش، دچار ناکامی می گردیم، به دیگران آسیب می زنیم یا به شیوه های ضد اجتماعی رفتار می نماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت هایمان را دوست بدارند و آن ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوت ها را دوست خواهیم داشت. حتی اگر ترجیحات، توانایی ها و ارزش هایمان با یکدیگر متفاوت باشد. اما در بعضی از خانواده ها کودکان می آموزند که داشتن برخی باورها به ویژه در مورد موضوعات جنسی، سیاسی و مذهبی زشت است. از این رو هنگامی که می فهمند مورد تأیید والدین و بزرگ ترها نیستند، خود را شخصی نافرمان می بینند؛ و به احساس هایی چون حماقت و شیطنت دچار می شوند؛ بنابراین اگر بخواهند خودپنداره و عزت نفس سازگاری داشته باشند باید احساس های خویش را انکار و بخشی از وجود خود را پنهان نمایند. بدین ترتیب خودپندارهٔ آن ها تحریف می گردد. بنابه گفته راجرز آگاهی از وجود احساس ها و تمایلات ناسازگار با خود پندارهٔ تحریف شده موجب اضطراب می گردد و چون اضطراب ناخوشایند می باشد شخص تلاش می کند تا وجود احساس ها و تمایلات واقعی و اصیل خویش را انکار کند. به باور راجرز مسیر خود شکوفایی به روراست بودن با احساس های واقعی، پذیرفتن و عمل نمودن به آن ها نیاز دارد و این هدف اصلی روش روان درمانی راجرز یعنی درمان مراجع محور است. او معتقد بود که ما در بارهٔ اینکه چه کسی می توانیم باشیم، تصورات ذهنی داریم. این تصورات که خود آرمانی نام دارد مارا برمی انگیزد تا تفاوت بین خودپنداره و خود آرمانی را کاهش دهیم.
زدن کودک به او می آموزد که نسبت به خود احساس بدی داشته و عزت نفس اش را برای همیشه از دست بدهد. زدن کودک به بهانه تنبیه باعث می شود که او احساس عجز و ناامیدی کرده و به مرور افسرده شود و این در حالی است که «عزت نفس پائین» نیز می تواند تا آخر عمر همراه این کودک بماند. ازاین رو اگر از کودک اشتباهی سر زد باید در وهله اول حتی ادای کتک زدن را نیز نمایش نداد، چراکه می تواند مانند ضربه هایی روح او را برای همیشه زخمی کند. همچنین کودکان در صورت کتک خوردن کنترل درون خود را ازدست داده و همیشه برای تشخیص درست از غلط چشمشان به تصمیم دیگران خواهد بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عزت نفس، علاوه بر اینکه یکی از بزرگ ترین فضیلت های اخلاقی است، می تواند ضامن اجرای دیگر صفات پسندیده در محیط خانواده و اجتماع نیز به شمار آید.
عزت نفس، یکی از پایه های اساسی شخصیت آدمی و باعث نیل انسان به افتخار و سربلندی است. عزت نفس مایه آزادگی و والایی همت است. عزت مندان هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمی دهند و سرمایه شرافت و آزادگی خود را با هیچ قیمتی معامله نمی کنند. عزت نفس از طرفی برای تمام افراد یکی از بزرگ ترین فضیلت های اخلاقی است و از طرف دیگر، محرک آدمی در اجرای دیگر برنامه های اخلاقی تلقی می شود. به عبارت دیگر، شرافت نفس افزون بر آن که خود از نظر فردی صفتی نیکوست، می تواند ضامن اجرای دیگر صفات پسندیده در محیط خانواده و اجتماع نیز به شمار آید. اگر انسان ها به ویژه جوانان بتوانند این تمایل والای فطری را همواره در درون خود زنده و حاکم نگه دارند و رفتار وگفتار خویش را با آن هماهنگ سازند، توانسته اند اساس نیک بختی انسانی خود را برای تمام دوران عمر پایه گذاری کنند.
معنای عزت
عزت حالتی است که مانع مغلوب شدن انسان می شود (حالت شکست ناپذیری) و در اصل از عزاز (بر وزن اساس) به معنی زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است. عزت یعنی ارزشمندی، شرافت و توانایی؛ که سرمنشا واقعی آن خداوند متعال است چنانکه می فرماید: «ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا؛ آیا نزد کافران عزت می طلبند عزت همه نزد خداست.»
عزت در پرتو آیات و روایات
با دقت در آیات قرآن درباره عزت، شاید بتوان گفت که قرآن دو نگاه به عزت دارد.
← نگاه اول
...

[ویکی اهل البیت] از نظر اسلام مومن بایستی حالت مناعت و احساس شرافت داشته باشد که از آن تحت عنوان «عزت نفس» تعبیر شده است.
قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَلِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»؛ عزت اختصاصاً از آنِ مؤمنان است.
شهید مطهری در توضیح این آیه می گوید: یعنی مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست که باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یک نوع توجه دادن به نفس است.
تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان «علوّ» است: «وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ سست نشوید، محزون هم نباشید اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود.
در این سخن امام مسئله عزت و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد که اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست که تن انسان روی زمین حرکت کند یا نکند و اگر نباشد حرکت کردن روی زمین حیات نیست.
همچنین جمله دوم از حِکَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن کسی که طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد کرده است.
شهید مطهری در مورد این حکمت می گویند: اینجا طمع به این جهت محکوم شده است که انسان را خوار می کند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذکر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعا مکروه است که انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هر کس که رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می کند.
و در حکمت 396 آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛ مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.

پیشنهاد کاربران

خودارجمندی/خویش ارجمندی/خود را گرامی داشتن/

هوالعلیم

عزتِ نفس: خودرا گرامی دانستن، به خویشتن بها دادن، برای خود ارزش قائل شدن، شخصیت خودرا کم نگرفتن. . . .

عِزّتِ نَفس. مناعت. شرافت. ( منبع: فرهنگ فارسی معین ) . استکبار. مناعتِ طبع. عالیجنابی: "و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است. " ( کلیله و دمنه ) .
"در قناعت که تو را دست رس است
گر همه عزت نفس است بس است. " ( جامی )
"گر تو خواهی عزت نفس ای فلان
رو نهان شو چون پری از مردمان. " ( شیج بهائی )
رجوع شود به عزت و نفس.

این اصطلاح تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از این ساخته هاى پیشنهادى بهره جویید ؛ منومندى Manomandi ( من ( ضمیر اول شخص ) + اومند ( مند : پسوند ) + ای ( مصدرى ) ؛ داشتنِ من ، عزت نفس ) منومند Manomand ( با عزت نفس ، کسى که مَنَش برایش عزیز است ) ، اپرمنى Aparmani
( اپر/ابر : پهلوى : والا ، اعلى ، برتر + من + اى ؛ عزت نفس ، خودِ والا داشتن . اپرمن Aparman : با عزت نفس ، والامنش ، ساخته پیشنهادى خودفرازى Xodfarazi ( پارسى: حس سرفرازى خویش ) ، خودفراز Xodfaraz ( پارسى: با عزت نفس )

خودآگاهی

خودمندی

عزت نفس یکی از سه ویژگی اخلاقی و رفتار اجتماعی حضرت محمد ( ص ) است. یعنی اینکه خودمان را کنار دیگران کوچک نکنیم.


کلمات دیگر: