مترادف غم بار : اندوهبار، اندوه زا، تاثرآور، تاثربار، حزن آور، درام، غم آلود، غم انگیز
غم بار
مترادف غم بار : اندوهبار، اندوه زا، تاثرآور، تاثربار، حزن آور، درام، غم آلود، غم انگیز
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنچه غم بارد غم انگیز .
لغت نامه دهخدا
غم بار. [ غ َ ] ( ص مرکب )آنکه بارش غم باشد. غم آور. دارنده غم :
شاخ و شجر دهر غم و مشغله بار است
زیراکه بر این شاخ غم و مشغله بار است.
شاخ و شجر دهر غم و مشغله بار است
زیراکه بر این شاخ غم و مشغله بار است.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
غم بارنده ، غم آور ، غم انگیز.
پیشنهاد کاربران
سوزناک، جانسوز، دلگیر، جانگداز، دردناک، دردآور، جگرسوز، جانکاه
کسی ک غم داره غمگینه . بیشتر در زبان کردی استفاده میشه
سوگناک
( غم آور ) غم آور. [ غ َ وَ ] ( نف مرکب ) غم انگیز. آنچه غم آورد. مُحزِن.
bleak
کلمات دیگر: