مترادف فوج فوج : دسته دسته، گروه گروه، گله گله
فوج فوج
مترادف فوج فوج : دسته دسته، گروه گروه، گله گله
فرهنگ فارسی
۱ - گروه گروه دسته دسته : و هر گروهی ( را ) فوج فوج برو همی گذشتند ۲ - هنگ هنگ
لغت نامه دهخدا
فوج فوج. [ ف َ ف َ / فُو فُو ] ( ق مرکب ) رجوع به همین ترکیب ذیل کلمه فوج شود.
دانشنامه عمومی
دسته دسته
پیشنهاد کاربران
فوج فوج: گروه گروه، قید مقدار و کمیت
" فردا تدبیر گسیل کردن ایشان کرده شود فوج فوج.
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۳. )
" فردا تدبیر گسیل کردن ایشان کرده شود فوج فوج.
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۳. )
- انجمن در انجمن ؛ گروه گروه. دسته دسته :
از در تو برنگردم گرچه هر شب تا بروز
پاسبانان بینم آنجا انجمن در انجمن.
خاقانی.
از در تو برنگردم گرچه هر شب تا بروز
پاسبانان بینم آنجا انجمن در انجمن.
خاقانی.
کلمات دیگر: