<hr> <b>مترادف طیره شدن</b> : برآشفتن، خشمناک شدن، عصبانی شدن، شرمنده شدن، شرمسار گشتن <br>

مترادف طیره شدن : برآشفتن، خشمناک شدن، عصبانی شدن، شرمنده شدن، شرمسار گشتن

<div class="boxBd">( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) خشمگین شدن .</div>

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) خشمگین شدن .

فرهنگ معین

<p>۱. برآشفتن، خشمناک شدن، عصبانی شدن <br />۲. شرمنده شدن، شرمسار گشتن</p>

۱. برآشفتن، خشمناک شدن، عصبانی شدن ۲. شرمنده شدن، شرمسار گشتن

مترادف و متضاد

<div class="boxBd">( مصدر ) به خشم آمدن غضبناک شدن .</div>

( مصدر ) به خشم آمدن غضبناک شدن .

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">طیره شدن. [ طَ / طِ رَ / رِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خشم آوردن : حجام طیره شد و استره در تاریکی شب بر او انداخت. ( کلیله و دمنه ).</div>

طیره شدن. [ طَ / طِ رَ / رِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خشم آوردن : حجام طیره شد و استره در تاریکی شب بر او انداخت. ( کلیله و دمنه ).

طیره شدن

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

فرهنگ معین

لغت نامه دهخدا