کلمه جو
صفحه اصلی

قاطبه


مترادف قاطبه : تماماً، جمهور، عموماً، کل، همگان، همه

برابر پارسی : همه، همگی

فارسی به انگلیسی

all


the whole, all

the whole


generally, universally, all


مترادف و متضاد

تماماً، جمهور، عموماً، کل، همگان، همه


فرهنگ فارسی

همه، همگی، تمام، جمیع
همه تماما عموما .

فرهنگ معین

(طِ بَ یا بِ ) [ ع . قاطبة ] (ق . ) عموماً، همگی .

لغت نامه دهخدا

قاطبة. [ طِ ب َ] (ع اِ) همه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
دل بسته ام به قاطبه ٔ سروقامتان
نیشکر است جای قرار غضنفرم .

محسن تأثیر (از آنندراج ).



( قاطبة ) قاطبة. [ طِ ب َ] ( ع اِ ) همه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
دل بسته ام به قاطبه سروقامتان
نیشکر است جای قرار غضنفرم.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).

( قاطبةً ) قاطبةً. [ طِ ب َ تَن ْ ] ( ع ق ) قاطبة. تمام.همه. ( آنندراج ). عموماً. جمیعاً. طراً. کلا. کافة.

فرهنگ عمید

همه، همگی، تمام، جمیع.

دانشنامه عمومی

همگی،تمام،جمیع



کلمات دیگر: