کلمه جو
صفحه اصلی

غلام بارگی


مترادف غلام بارگی : امردبارگی، بچه بازی، شاهدبازی

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت غلامباره امرد پرستی شاهد بازی .

فرهنگ معین

( ~ . رِ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) شهوترانی با پسر بچه .

لغت نامه دهخدا

غلام بارگی. [ غ ُ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) غلام باره بودن. امردپرستی. شاهدبازی. بچه بازی. کپه دوزی :
بونعیم را گفت : به غلام بارگی پیش ما آمده ای. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 417 ). رجوع به غلام باره شود.
ای خواجه به بند زن چرا درماندی
چون تخم غلام بارگی بفشاندی.
خاقانی.

فرهنگ عمید

غلام باره بودن، امردپرستی، بچه بازی.

دانشنامه عمومی

غلام بارگی در نوشته های دینی زرتشتی به نزدیکی و مباشرت نرینه با نرینه (لواط) گفته شده است. در آئین ایرانیان باستان این کار بسیار زشت بوده و انجام دهندگان آن را دیو کامل دانسته و در کتاب های دینی گناه آن را مرگ و دوزخ را جایگاه غلامبارگان یاد کرده اند. در وندیداد زرتشت از مزدا می پرسد «کدام مرد از دیوها به شمار می رود.» مزدا پاسخ می دهد «مردی که با نرینه نزدیکی کند یا نرینه را به خود بپذیرد.» در سد در نثر آمده است، از غلامبارگی و مواجری کردن پرهیز باید کردن، چه سَرِ همهٔ گناهان دین اینست و در دین ازین بدتر گناه نیست. اگر کسی بدیشان فراز رسد و ایشان را در میان کار ببیند، هر دو را سر بباید بُرَد یا از شکم بشکافد و هیچ گناهش نباشد. هیچکس را بی دستوری دستوران و پادشاهان نباید کشت، به جز غلامبارگی و مواجری چه اندر دین گوید که غلامباره با اهریمن برابر است و چون زنان کنند، همچنان بود که مردان. در سد در بندهش غلامبارگی کردن مجازات مرگ دارد و تا رستاخیز روان غلام بارگان در دوزخ می باشد.
عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته های پهلوی. چاپ اول. تهران: انتشارات توس ۱۳۷۴


کلمات دیگر: