مترادف فکور : اندیشمند، اندیشناک، اندیشه ور، روشنفکر، متفکر
برابر پارسی : دانشمند، دانا، اندیشمند
able to think deeply
contemplative, owlish, pensive, reflective, ruminant, thoughtful, ruminative
(تلفظ: fakur) (عربی) آن که بسیار فکر میکند ، دانا ، خردمند ؛ (در حالت قیدی) به معنی در حال فکر ؛ (در قدیم) ویژگی آن که در فکر ، نگرانی و دغدغهی خاطر به سر میبَرد .
اندیشمند، اندیشناک، اندیشهور، روشنفکر، متفکر
تکیه ای: ---------
طاری: --------
طامه ای: --------
طرقی: --------
کشه ای: --------
نطنزی: ---------