کلمه جو
صفحه اصلی

فکور


مترادف فکور : اندیشمند، اندیشناک، اندیشه ور، روشنفکر، متفکر

برابر پارسی : دانشمند، دانا، اندیشمند

فارسی به انگلیسی

contemplative, owlish, pensive, reflective, ruminant, thoughtful, ruminative, able to think ceeply

able to think deeply


contemplative, owlish, pensive, reflective, ruminant, thoughtful, ruminative


فارسی به عربی

مدروس , مفکر

فرهنگ اسم ها

اسم: فکور (پسر) (عربی) (تلفظ: fakur) (فارسی: فکور) (انگلیسی: fakur)
معنی: در حال فکر، آن که بسیار فکر می کند، دانا، خردمند، ( در حالت قیدی ) به معنی در حال فکر، ( در قدیم ) ویژگی آن که در فکر، نگرانی و دغدغه ی خاطر به سر می بَرد

(تلفظ: fakur) (عربی) آن که بسیار فکر می‌کند ، دانا ، خردمند ؛ (در حالت قیدی) به معنی در حال فکر ؛ (در قدیم) ویژگی آن که در فکر ، نگرانی و دغدغه‌ی خاطر به سر می‌بَرد .


مترادف و متضاد

able-minded (صفت)
فکور

wise (صفت)
فکور، معقول، دانا، عاقل، با خرد، پر مایه، عارف، خردمند، فرزانه

sage (صفت)
فکور، دانا، عاقل، بصیر، بافراست

serious (صفت)
فکور، جدی، سخت، مهم، فربه، سنگین، خطر ناک، وخیم، خطیر

ruminant (صفت)
فکور

اندیشمند، اندیشناک، اندیشه‌ور، روشنفکر، متفکر


فرهنگ فارسی

مردبسیاراندیشه، بافکردرفارسی اتسعمال میشوددرعربی فکیرمیگویند
بسیار اندیشه با فکر متفکر توضیح فکور از کلمات ساختگی است و در کتب لغت ( عرب ) به جای آن فکیر بکسر فائ و کاف مشدد و فکیر مانند صیقل را ذکر کرده اند .

فرهنگ معین

(فَ ) [ ع . فکیر ] (ص . ) متفکر، اندیشمند.

لغت نامه دهخدا

فکور. [ ف َ ] ( از ع ، ص ) بسیاراندیشه. بافکر. متفکر. فکور از کلمات ساختگی است و در کتب لغت عرب بجای آن فکیر - بکسر فاء و کاف مشدد - و فیکر مانند صیقل ذکر کرده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). در زبان فارسی متداول است ، ولی در عربی نیامده و فارسیان نیز در متون نیاورده اند. صحیح آن فِکّیر است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. دانا.
۲. (قید ) در حال فکر.

گویش اصفهانی

تکیه ای: ---------
طاری: --------
طامه ای: --------
طرقی: --------
کشه ای: --------
نطنزی: ---------


پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مانْزاک، مانْزار، مانزو ( مانز از اوستایی: مانز دَزوم= فکر + پسوندهای یاتاکی ( = فاعلی ) «اک، ار، او» )
مَئیتاک، مَئیتار، مَئیتو ( مَئیت از اوستایی: مَئیتی= فکر + «اک، ار، او» )
چینتاک، چینتار، چینتو ( چینتا= فکر؛ سنسکریت + «اک، ار، او» )
مانیژاک، مانیژار، مانیژو ( مانیژ از سنسکریت: مانیشا= فکر + «اک، ار، او» )

اندیشمند

اندیشه گر


کلمات دیگر: