برابر پارسی : جهیدن
فوران کردن
برابر پارسی : جهیدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
انفجر , تدفق , زیادة
مترادف و متضاد
پریدن، فوران کردن، فواره زدن، جهش کردن، فواره زدن اب
گفتن، جوشاندن، جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، خروشیدن، بیان کردن، فوران کردن
منفجر شدن، جوانه زدن، فوران کردن، در امدن، در اوردن، جوش دراوردن
پخش کردن، فوران کردن، بیرون ریختن از، ریختن، پاشیدن
فوران کردن، اتش فشان کردن
فوران کردن، قی کردن، با فشار خارج کردن، بخارج ریختن
پیشنهاد کاربران
فَوَرانیدن
فواره زدن
کلمات دیگر: